800
۰

دولت یازدهم؛ رفتارهای ۴ ساله و آرزوی ۸ ساله

عمده رفتارهای دولت یازدهم به رفتارهای دولتی شباهت دارد که فقط برای ۴ سال آمده باشد و مابقی سرنوشت خود را به دست گزینه «شانس» سپرده است.
hrr
hrr
به گزارش شستون به نقل از فارس، دولت یازدهم به ریاست «حسن روحانی» در حالی در خرداد ماه 92 بر اریکه ساختمان پاستور تکیه زد که از همان روزهای نخست، تحلیلی مربوط به «4 ساله» بودن آن بر سر زبان‌ها افتاد.
تحلیلی که البته در تمام طول بیش از 3 سال گذشته، به جای آنکه با تدبیر دولتی‌ها دلایلی بر انکار آن اقامه شود اما هر روز بیش از پیش به اماره‌های پیرامونی آن افزوده شد و اکنون کار به جایی رسیده است که «سعید لیلاز» از امکان «عبور مردم از روحانی» سخن می‌گوید و «علی تاجرنیا»، دیگر فعال اصلاح‌طلب نیز از «وجود جریان معتقد به عبور از روحانی در اردوگاه اصلاح‌طلبان» خبر می‌دهد.
در کنار این رخدادها و گمانه‌زنی‌های فعالان سیاسی و در ورای مطلوب و نامطلوب‌‌هایی که محافل همسو و ناهمسوی دولت نسبت به آینده روحانی برای خود تصویر می‌کنند اما حقیقتی غیر قابل انکار وجود دارد که اشراف به آن در تحلیل چیستی آینده دولت و ترسیم دقیق‌تر شرایط فعلی ضروری است.
واقعیت این است که ماهیت و ژنتیک برایند رفتارهای دولت یازدهم، گویی در بازه‌ای 4 ساله تعریف شده‌اند و شباهتی عجیب با رفتارهای دوره دومی دولت‌های قبلی دارند.
روی دیگر این سکه آن است که کابینه یازدهم و شخص رئیس‌جمهور روحانی اگرچه علی‌الظاهر آرزوی مسندنشینی در دولت دوازدهم جمهوری اسلامی ایران را نیز دارند اما رفتارهای فعلی آنها تطابقی با آن آرزو ندارد و روند فعلی می‌تواند نام «نخستین دولت تک‌دوره‌ای ایران» را بر تارک کارنامه دولت یازدهم حک کند.
آن رفتارها از این قرارند:
یکم: حرکت در مسیر برجام و بی‌سرانجامی آن
استعجال دولت یازدهم در انعقاد توافق نهایی یا همان «برجام» با کشورهای غربی امر پنهانی نیست.
اگرچه تدبیر و خردمندی حکم می‌کرد که دولت در این باب، جوانانه عمل نکند، ده‌ها وعده به مردم ندهد و به طرف غربی خود نیز اعتماد نکند اما در واقعیت اتفاقاتی خلاف این رویه‌ها افتاد و هم‌اکنون که در یکسالگی برجام هستیم دستاورد «تقریباً هیچ» توافق دولت روحانی با غرب، شهره عام و خاص شده است و حتی در ارکان نظام سخن از «ضرورت تقابل» با طرف‌های غربی می‌رود.

در عین حال، بدیهیست که اگر دو وعده اصلی برجامی دولت یعنی «لغو تمام تحریم‌ها» و «ارزانی» طی ماه‌های مانده تا انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم محقق نشود، پیش‌بینی میزان آرای رئیس‌جمهور روحانی کار آسانی نخواهد بود.
 
دوم: سر ناسازگار دولت با منتقدان و مردم
رفتار دولت یازدهم با منتقدان و حتی مردم به هیچ وجه رفتار کابینه‌ای که قصد رأی‌آوری مجدد را دارد، نبود.
حواله منتقدان به جهنم و بی‌سواد خطاب کردن آنها و حتی طرح برخورد با آنها، فراخواندن جوانان کم‌بضاعت به کار کردن در مزارع و باغ‌های متمولین، توهین‌های یکی از مشاوران دولت به مردم مبنی بر اینکه رانندگان تاکسی نباید درباره مسائل هسته‌ای نظر بدهند، نسبت دادن ناآگاهی به مردم برای عدم برگزاری جشن خیابانی هسته‌ای از سوی آنها و ... تنها بخشی از کارنامه دولت یازدهم در تعامل با مردم و منتقدان است که به نظر نمی‌رسد با آرزوی دو دوره‌ای شدن دولت همخوانی داشته باشد.
 
سوم: عمده دغدغه‌های خوب و بد بر زمین ماندند
حقیقت این است که دولت یازدهم نه در توجه به دغدغه‌های متدینین توفیقی یافته و نه برای محقق کردن شعارهای خاص خود کارنامه موفقی دارد.
شاید این برداشت، بدبینانه به نظر بیاید اما رئیس‌جمهور روحانی از یکسو در همان اَوان کار خویش پرونده «بدحجابی»، «مجاهدت‌های مدافعان حرم در محور مقاومت»، «معارضه ژنتیکی مردم ایران با آمریکا»، «انقلابی‌گری» و «هنر ارزشی و غیر ارزشی» را با کنایه، کم‌محلی و با بیان برداشت‌های اشتباه، عملاً و به زعم خود بست و از سوی دیگر در تحقق شعارهای خاصی نظیر «بازگرداندن احترام به پاسپورت ایرانی»، «فکّ حصر فتنه‌گران»، «رفع دشمنی‌های غرب بوسیله برجام»، «تفوّق پیاده‌روی و لبخند بر تمام روش‌های دیپلماتیک دیگر» و ... ناکام ماند.
بدیهیست که جماعات خواهنده این هر دو مطالبات، اکنون با علامات سؤال درشتی نسبت به دولت روحانی و هارمونی توانایی‌های آن مواجه‌اند.
 
چهارم: عبور از خط قرمزهای نظام
دولت روحانی هنوز زیادی جوان بود که مرتکب اقدامات نابجا در سفر نیویورکی معروف دولت به واشنگتنِ آمریکا در سال 92 شد.
و همین اقدامات نابجا بعدها در ماجرای «عبور مذاکره‌کنندگان دولت از برخی خطوط قرمز هسته‌ای نظام» که مورد اشاره رهبر انقلاب هم قرار گرفت، به نوعی تکرار شد.
بدیهیست که اگر دو وعده اصلی برجامی دولت یعنی «لغو تمام تحریم‌ها» و «ارزانی» طی ماه‌های مانده تا انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم محقق نشود، پیش‌بینی میزان آرای رئیس‌جمهور روحانی کار آسانی نخواهد بود.
دولتی‌ها در ماجرای تأکید بر دستاوردهای برجام به جای اقتصاد مقاومتی، ابراز خوشبینی صریح نسبت به آمریکا و اخذ نگاه متفاوت با نظام در برخی مقولات دیگر نیز صراحتاً بر طریقی دیگر راه سپردند و این مسئله جدای از آنکه نه قابل دفاع است و نه قابل انکار؛ یقیناً به رفتارهای دولتی شباهت دارد که خود را در پایان راه می‌بیند و هیچ امیدی به دوره بعد ندارد.
 
پنجم: ناراستی ستاد دولت با مردم
دولت یازدهم در زمینه‌هایی مثل «مقصرجلوه دادن دولت قبل در جمیع مسائل و مشکلات»، «حمایت‌های اصلاح‌طلبان از روحانی در جریان انتخابات 92»، «رفع تهدید جنگ به واسطه برجام»، «اثرگذاری گسترده تحریم‌ها» و «اوضاع اقتصادی بحرانی در ایران» صراحتاً و اثباتاً با مردم ناراستی کرده است.
(چه اینکه به گواه عقل و اسناد، دولت قبل اگرچه خبط و خطاهای درشتی داشت اما در تمام معضلات فعلی مقصر نیست، اصلاح‌طلبان در انتخابات 92 حتی یک بیانیه هم در دفاع از آقای روحانی ندادند و عارف هم به گواه بیانیه خود و به گواه اظهارات بعدی محمدصادق خرازی هرگز به نفع روحانی کنار نرفت، جنگی در کنار نبوده که احتمالش با برجام از بین برود، تحریم‌ها هرگز اثری بیش از 30 درصد بر اقتصاد ایران نداشته‌اند و اوضاع اقتصاد ایران هم هیچ شباهتی به اقتصادهای بحران‌زده و دچار قحطی ندارد.)
پر واضح است که دولتی با آرزوی عمر 8 ساله هرگز تا این حد دست به چنین اقدامات بدون عذری نمی‌زند. مگر آنکه فقط برای 4 سال آمده باشد و مابقی سرنوشت خود را به دست گزینه «شانس» سپرده است.
 
ششم: حقوق‌های نجومی و بی‌دستاوردی برجام
دولت یازدهم در ماجرای حقوق‌های نجومی فی‌الواقع «ضربه فنی» شد و قافیه را باخت.
باختنی که البته ثمره تلخ بزرگنمایی مسائل اقتصادی کشور در نزد افکار عمومی و بدگویی زیاده از حد از دولت گذشته بود و به قول ضرب‌المثل‌های ایرانی، دولت را در چاهی انداخت که خود کنده بود.
مسئله حقوق‌های نجومی، عبور از خطوط قرمز نظام در مذاکرات هسته‌ای و بی‌دستاوردی برجام برای مردم و نظام، اموراتی نیستند که با مقصّرتراشی و تناقض و فرافکنی مرتفع شوند و به اصطلاح از یاد کسی بروند.
و گرنه مبحث برداشت‌های نجومی از بیت‌المال حتی در دولت امیرالمؤمنین(ع) هم رخ داده بود اما به هر حال «سیاست بازی» قواعد ناخوبی دارد که شروع‌کننده بازی باید پذیرای آنها هم باشد.
در کنار لکه پاک‌نشدنی حقوق‌های نجومی البته بایستی به بی‌دستاوردی برجام نیز اشاره کرد که منتقدان از روز اول به دولت هشدار دادند که حاوی هیچ دستاورد خاص و ملموسی برای مردم و نظام نخواهد بود اما دولت گوش نکرد و به روزگار فعلی دچار شد که مجبور است به انکار وعده‌ها، پس گرفتن وعده‌ها و حتی تناقض‌گویی روی بیاورد و حتی کسانی که روزگاری روحانی را «قهرمان عدالت‌پروری» می‌نامیدند اکنون اینطور می‌گویند که ممکن است مردم از روحانی عبور کنند.
یقیناً بایستی به خوشبینی بسیار زیادی دست بزنیم اگر بخواهیم مرتکب این اشتباهات دامنگیر را به عنوان گزینه مطلوب مردم در یک انتخابات جدید هم تصور کنیم.
 
و هفتم: بالانشینی و عدم عذرخواهی از مردم
متأسفانه دولت یازدهم و شخص آقای روحانی از «عذرخواهی از مردم» به هر دلیلی استنکاف می‌کند و کسی هم نمی‌داند که قصد آنرا دارد یا خیر؟!
به هر حال مسئله حقوق‌های نجومی، عبور از خطوط قرمز نظام در مذاکرات هسته‌ای و بی‌دستاوردی برجام برای مردم و نظام، اموراتی نیستند که با مقصّرتراشی و تناقض و فرافکنی مرتفع شوند و به اصطلاح از یاد کسی بروند.
راه حل این قبیل مسائل نیز همانطور که عقل حکم می‌کند و همانگونه که مقامات ارشد نظام هم بیان کرده‌اند، چیزی غیر از «عذرخواهی رسمی» نیست.
البته در نگاه تحلیلی به قد و قامت دولت و رفتارشناسی آن به ساحاتی مثل «نگاه از بالا به مردم»، «خودمثبت پنداری» و «اعتقاد به کم‌معلوماتی و بدخواهی طرف‌های مقابل دولت» برمی‌خوریم که هریک به تنهایی برای عدم عذرخواهی رسمی کافیست. (کما اینکه مثلاً آقای روحانی هیچگاه از بابت نتیجه منکسر مذاکرات و توافقات قبلی خود و دولت اصلاحات در ابتدای دهه 80 از مردم عذرخواهی نکرد)
ولی با این وجود، دولت یازدهم هنوز و طی ماه‌های مانده تا انتخابات ریاست‌جمهوری وقت دارد که از مردم عذر بخواهد تا در کنار مرتفع کردن تمام آنچه در بندهای قبلی به آن اشاره کردیم، لااقل تلاش کند تا احتمال «محال» را از کنار آرزوی دو دوره‌ای شدن خود حذف کند.
 
انتهای پیام/
يکشنبه ۱۰ مرداد ۱۳۹۵ ساعت ۰۸:۳۰
کد مطلب: 1807
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *