به گزارش
شستون، به نقل از پایگاه اطلاع رسانی
کار ایرانی، تلاش و افت و خیزهای طبقه کارگر از جنبش های تاریخی نشات گرفته است؛ کارگرانی که تاریخ پر شکوه سالهای دهه بیست تا کودتای ننگین ۱۳۳۲ را شاهد بوده و در تبلور جنبش کارگری آن دوران نقشآفرینی کردند و یا کارگرانی که در سال های پایانی حکومت استبدادی شاه و در به زانو درآوردن نظام استبدادیش نقش بی بدیل ایفاکردند اما متاسفانه کارگران امروز در شرایطی به سر می برند که از هر دوران دیگری سخت تر و هولناک تر است.
از شروع دوران مشروطه تا پایان حکومت پهلوی کارگران به دلیل آن که از حقوق و شرایط واقعی خود اطلاعات جامعی نداشتند، ایرادی بر عملکرد این قشر وارد نبود و این امر از عدم دسترسی آسان به اطلاعات سرچشمه می گرفت.
امروزه با رشد اطلاعات و فناوری و همگانی شدن تبادل اطلاعات ، فقر فرهنگی، ناباوری و درماندگی در طبقه کارگر سبب ناامیدی است و این مسئله به بروز فقر اقتصادی و ناتوانی در کسب امتیازات به حق زندگی اجتماعی و سیاسی در این طبقه، که وسعت وگستردگی جمعیتی آن درطول حیاتش بیسابقه است، چنین وحشتناک دامن زدهاست.
سهم تلاش کارگران دستمزد نیست، فراموشخانه دوران است!
روزگاری کارگر نفت که به کمک کارگران چاپ سازمانیابی را آموخته بودند، دست در دست کارگران نساج اصفهان علیه یاغیان اجیر شده از جانب دولت مرکزی برآشفتند و بر همبستگی ناشی از این رزم مشترک برخود میبالیدند؛ آنان نه تنها پرچمدار مبارزات ضد استعماری، که معلم آگاه و اندیشمندی در راه مبارزه صنفی و کسب حقوق و مطالبات برای سایر کارگران ایران بود.
اما امروز با کمال تاسف شرایطی رقم خورده که آن ها را به فراموشخانه ها کشانده است.
روزگاری نه چندان دور با فراگیری اعتصابات سراسری کارگران و حضور پیگیر و مداومشان، بیدادگری رژیم شاهی به زانو در آمد و با بسته شدن شریان های نفتی، شریان حیاتی حکومتی خودکامه پاره شد؛ اما امروز علیرغم فروش نفت جز فقر و تنگدستی چیزی نصیب کارگران نیست و امروز صدای کارگرانی که ماه هاست دستمزد کارشان را هم نگرفتهاند به گوش کسی نمیرسد.
کارگر با فروش نیرو وجودی نان به دست می آورد
آن چه سبب می شود که کارگر از سایر اقشار متمایز گردد درک فاصله طبقاتی آن با سایر قشر هاست.
ابزار تولید که در دست کارگر است، سرمایه ای را در بر دارد که منافع صاحب سرمایه از فروش آن تامین می شود؛ بارزترین وجه مشخصهی کارگران با دیگران دراین است که وی علاوه بر آن که صاحب ابزار تولید نیست تنها از فروش نیروی کارخود، چه یدی و عضلانی و چه فکری، و چه فروش توامان نیروهایش زندگی می کند.
موضوع کار نیز همواره در قالب تولید یا خدمات، ماهیتی کالایی دارد و ارزش آن در گرو روابط و مناسبات کار و سرمایه ایجاد شده است در واقع حاصل این فرایند تبدیل قابلیتهای فردی کارگران به ارزش های مبادلهای است؛ این تمایز برجستهترین و مهمترین صفت ممیزه کارگران از سایر اقشار و طبقات اجتماعی است.
موقعیتهای متفاوت اقتصادی بر بازیابی هویتی کارگران تاثیر گذار است
نیروی کار در ایران بر اساس نیاز بازار تقاضا و توانمندی در تولید تقسیم می شود و در واقع تخصص، توانمندی، ومهارت های کارگر ایجاد کننده تفاوت هاست.
کیفیت، چگونگی کار، تخصص و مهارت های مورد نظر در واحد های متفاوت کار وتولید وخدمات اجتماعی معرفهایی هستند که بردستهبندی کارگران تاثیر گذارند؛ این دسته بندیها فی نفسه زیان بار اما درشرایط موجود که پراکندگی مفرط بر طبقه کارگرحاکم است، زمینههای مناسبی برای دوریگزینی کارگران از طبقه شکل میگیرد و نسبت امتیازات و توانمندی های متفاوت موجود دربین آنها موجب هویتگزینی جدیدی برای لایههای بالا و توانمند کارگران میشود.
به عنوان مثال کارگران صنعت نفت در ایران امروز بسته به نوع تخصص مورد نیاز و موقعیت استراتژیکی نفت دراقتصاد ایران موقعیت خاصی پیدا کردهاند، ضمن آن که نیرویهای مورد نیاز این صنعت با دقت و وسواس ویژهای گزینش و استخدام میشوند ازحقوق و مزایای متفاوت و بیشتری نسبت به سایر کارگران برخوردارند و شاید تاکنون پیش نیامده که پرداخت حقوق آنان با تاخیر مواجه باشد.
در سال های اخیر در میان این طیف کارگران نیز قراردادهای موقت و یک جانبه از راه واگذاری کار واحدهای تولیدی و خدمات به پیمان وپیمانکاران متعدد موضوعیت یافته است؛ از سوی دیگر تعطیل واحد های صنعتی نیز همگام با این تحمیلات، باعث برهم خوردن تناسب عرضه وتقاضا شده و تشدید خطربیکاری را در این طیف دامن زدهاست.
موضوع دیگری که موجب میشود هویت کارگران به عنوان یک طبقه مستقل با فرهنگی واحد در سایه قرارگیرد، فقر و تنگدستی بسیاری از کارگران و در نتیجه، مبارزه آنان به هر قیمت و هرشکل، برای بقا و زندگی حداقلیاست.
اقتصاد کنونی ایران و تاثیر منفی بر معیشت کارگران
آمار و داده های اقتصادی نشانگر آشفتگی و بیماری در ساختار اقتصاد ایران است.
ساختار اقتصاد ایران قادر نیست موضوع اشتغال را چه در شرایط عادی و معمول و چه در شرایط بحران اقتصادی متوازن کند و با توجه به جوان بودن جمعیت کشور هر روزه تعداد قابل توجهی از جوانان آماده بنا به اقتضای سن و مشکلات معیشتی جویای کارهستند.
عدم پرداخت به موقع دستمزدها تا شش ماه تاخیر، شدت کار در واحد های فعال با استفاده ازحداقل نیروی کار، فراتر رفتن دامنه بیکاری از نیروهای شاغل و آمادهی کار، عدم توازن و تعادل در بازار نیروی کار به سود کارفرمایان در انتخاب و گزینش نیروی کار ماهر و در عین حال ارزان به دلیل افزایش دامنه بیکاری، تعطیل کارخانهها و واحدهای کار و تولید به دلایل گوناگون از جمله ناتوانی در رقابت با محصولات وارداتی، کاهش تولید درکارخانهها و واحدهای تولیدی در اختیار دولت به رغم برخورداری از تسهیلات و اعتبارات ویژه، ناکارآمدی و به انجام نرسیدن طرحهای به ظاهر اشتغالزا علیرغم اختصاص میلیاردی تسهیلات، واردات بی رویه کالا و محصولات و حذف تعرفهها و درمقابل ورشکستگی کارخانه هایی با تولیدات مشابه، فزونی حوادث ناشی از کار در کارگاه های صنعتی و ساختمانی، تغییرات در قوانین ومقررات کار بدون نظرخواهی از نمایندگان کارگران در راستای حذف حقوق کار مکتسبه، مشکل مسکن به عنوان مهمترین هزینه در سبد هزینه خانوارهای کارگری،پایین بودن سطح معیشت و کاهش مداوم قدرت خرید کارگران همه و همه بخشی از مشکلات این قشر پر تلاش در جامعه ماست.
ذکر تمام موانع و معضلات نیازمند همت مسئولین در جهت رفع موانع است.