800
۰
بحران اشتغال و کارگران از دید مسئولین دور مانده است؛

اقتصاد ایران در حالت عادی قادر به حل بیکاری نیست چه برسد به شرایط بحران!

ساختار اقتصاد ایران قادر نیست موضوع اشتغال را چه در شرایط عادی و معمول و چه در شرایط بحران اقتصادی متوازن کند؛ با توجه به جوان بودن جمعیت کشور هر روزه تعداد قابل توجهی از جوانان آماده بنا به اقتضای سن و مشکلات معیشتی جویای کارهستند اما این مهم از نگاه مسئولان دور مانده است.
اشتغال
اشتغال
به گزارش شستون، به نقل از پایگاه اطلاع رسانی کار ایرانی، تلاش و افت و خیزهای طبقه کارگر از جنبش های تاریخی نشات گرفته است؛ کارگرانی که تاریخ پر شکوه سال­های دهه بیست تا کودتای ننگین ۱۳۳۲ را شاهد بوده و در تبلور جنبش کارگری آن دوران نقش­آفرینی کردند و یا کارگرانی که در سال های پایانی حکومت استبدادی شاه و در به زانو درآوردن نظام استبدادیش نقش بی بدیل ایفاکردند اما متاسفانه کارگران امروز در شرایطی به سر می برند که از هر دوران دیگری سخت تر و هولناک تر است.
 
از شروع دوران مشروطه تا پایان حکومت پهلوی کارگران به دلیل آن که از حقوق و شرایط واقعی خود اطلاعات جامعی نداشتند، ایرادی بر عملکرد این قشر وارد نبود و این امر از عدم دسترسی آسان به اطلاعات سرچشمه می گرفت.
 
امروزه با رشد اطلاعات و فناوری و همگانی شدن تبادل اطلاعات ، فقر فرهنگی،  ناباوری و درماندگی در طبقه کارگر سبب ناامیدی است و این ­مسئله به بروز فقر اقتصادی و ناتوانی در کسب امتیازات به حق زندگی اجتماعی و سیاسی در این طبقه، که وسعت وگستردگی جمعیتی آن درطول حیاتش بی­سابقه است، چنین وحشتناک دامن زده­است.
 
سهم تلاش کارگران دستمزد نیست، فراموشخانه دوران است!
 
روزگاری کارگر نفت که به کمک کارگران چاپ سازمان­یابی را آموخته بودند، دست در دست کارگران نساج اصفهان علیه یاغیان اجیر شده از جانب دولت مرکزی برآشفتند و بر همبستگی ناشی از این رزم مشترک برخود می­بالیدند؛ آنان نه ­تنها پرچمدار مبارزات ضد استعماری، که معلم آگاه و اندیشمندی در راه مبارزه صنفی و کسب حقوق و مطالبات برای سایر کارگران ایران بود.
 
 اما امروز با کمال تاسف شرایطی رقم خورده که آن ها را به فراموشخانه­ ها کشانده است.
 
روزگاری نه چندان دور با فراگیری اعتصابات سراسری کارگران و حضور پیگیر و مداومشان، بیدادگری رژیم شاهی به زانو در آمد و با بسته شدن شریان های نفتی، شریان حیاتی حکومتی خودکامه پاره شد؛ اما امروز علیرغم فروش نفت جز فقر و تنگدستی چیزی نصیب کارگران نیست و امروز صدای کارگرانی که ماه­ هاست دستمزد کارشان را هم نگرفته­اند به گوش کسی نمی­رسد.

کارگر با فروش نیرو وجودی نان به دست می آورد
 
آن چه سبب می شود که کارگر از سایر اقشار متمایز گردد درک فاصله طبقاتی آن با سایر قشر هاست.
 
ابزار تولید که در دست کارگر است، سرمایه ای را در بر دارد که منافع صاحب سرمایه از فروش آن تامین می شود؛ بارزترین وجه مشخصه­ی کارگران با دیگران دراین است که وی علاوه بر آن که صاحب ابزار تولید نیست تنها از فروش نیروی کارخود، چه یدی و عضلانی و چه فکری، و چه فروش توامان نیروهایش زندگی می کند.
 
موضوع کار نیز همواره در قالب تولید یا خدمات، ماهیتی کالایی دارد و ارزش آن در گرو روابط و مناسبات کار و سرمایه ایجاد شده است  در واقع حاصل این فرایند تبدیل قابلیت­های فردی کارگران به ارزش های مبادله­ای است؛ این تمایز برجسته­ترین و مهم­ترین صفت ممیزه کارگران از سایر اقشار و طبقات اجتماعی است.

 موقعیت­های متفاوت اقتصادی بر بازیابی هویتی کارگران تاثیر گذار است

نیروی کار در ایران بر اساس نیاز بازار تقاضا و توانمندی در تولید تقسیم می شود و در واقع تخصص، توانمندی، ومهارت های کارگر ایجاد کننده تفاوت هاست.
 
کیفیت، چگونگی کار، تخصص و مهارت های مورد نظر در واحد های متفاوت کار وتولید وخدمات اجتماعی معرف­هایی هستند که بردسته­بندی کارگران تاثیر گذارند؛ این دسته بندی­ها فی نفسه زیان بار اما درشرایط موجود که پراکندگی مفرط بر طبقه کارگرحاکم است، زمینه­های مناسبی برای دوری­گزینی کارگران از طبقه شکل می­گیرد و نسبت امتیازات و توانمندی های متفاوت موجود دربین آن­ها موجب هویت­گزینی جدیدی برای لایه­های بالا و توانمند کارگران می­شود.
 
به عنوان مثال کارگران صنعت نفت در ایران امروز بسته به نوع تخصص مورد نیاز و موقعیت استراتژیکی نفت دراقتصاد ایران موقعیت خاصی پیدا کرده­اند، ضمن آن که نیروی­های مورد نیاز این صنعت با دقت و وسواس ویژه­ای گزینش و استخدام می­شوند ازحقوق و مزایای متفاوت و بیشتری نسبت به سایر کارگران برخوردارند و شاید تاکنون پیش نیامده که پرداخت حقوق آنان با تاخیر مواجه باشد.
 
در سال های اخیر در میان این طیف کارگران نیز قراردادهای موقت و یک جانبه از راه واگذاری کار واحدهای تولیدی و خدمات به پیمان وپیمان­کاران متعدد موضوعیت یافته است؛ از سوی دیگر تعطیل واحد های صنعتی نیز همگام با این تحمیلات، باعث برهم خوردن تناسب عرضه وتقاضا شده و تشدید خطربیکاری را در این طیف دامن زده­است.

موضوع دیگری که موجب می­شود هویت کارگران به عنوان یک طبقه مستقل با فرهنگی واحد در سایه قرارگیرد، فقر و تنگدستی بسیاری از کارگران و در نتیجه، مبارزه آنان به هر قیمت و هرشکل، برای بقا و زندگی حداقلی­است.
 
اقتصاد کنونی ایران و تاثیر منفی بر معیشت کارگران

آمار و داده های اقتصادی نشانگر آشفتگی و بیماری در ساختار اقتصاد ایران است.

ساختار اقتصاد ایران قادر نیست موضوع اشتغال را چه در شرایط عادی و معمول و چه در شرایط بحران اقتصادی متوازن کند و با توجه به جوان بودن جمعیت کشور هر روزه تعداد قابل توجهی از جوانان آماده بنا به اقتضای سن و مشکلات معیشتی جویای کارهستند.

 عدم پرداخت به موقع دستمزدها تا شش ماه تاخیر، شدت کار در واحد های فعال با استفاده ازحداقل نیروی کار، فراتر رفتن دامنه بیکاری از نیروهای شاغل و آماده­ی کار، عدم توازن و تعادل در بازار نیروی کار به سود کارفرمایان در انتخاب و گزینش نیروی کار ماهر و در عین حال ارزان به دلیل افزایش دامنه بیکاری، تعطیل کارخانه­ها و واحدهای کار و تولید به دلایل گوناگون از جمله ناتوانی در رقابت با محصولات وارداتی، کاهش تولید درکارخانه­ها و واحدهای تولیدی در اختیار دولت به رغم برخورداری از تسهیلات و اعتبارات ویژه، ناکارآمدی و به انجام نرسیدن طرح­های به ظاهر اشتغال­زا علی­رغم اختصاص میلیاردی تسهیلات، واردات بی رویه کالا و محصولات و حذف تعرفه­ها و درمقابل ورشکستگی کارخانه هایی با تولیدات مشابه، فزونی حوادث ناشی از کار در کارگاه­ های صنعتی و ساختمانی،  تغییرات در قوانین ومقررات کار بدون نظرخواهی از نمایندگان کارگران در راستای حذف حقوق کار مکتسبه،  مشکل مسکن به عنوان مهم­ترین هزینه در سبد هزینه خانوارهای کارگری،پایین بودن سطح معیشت و کاهش مداوم قدرت خرید کارگران همه و همه بخشی از مشکلات این قشر پر تلاش در جامعه ماست.
 
ذکر تمام موانع و معضلات نیازمند همت مسئولین در جهت رفع موانع است.
 
سه شنبه ۹ آذر ۱۳۹۵ ساعت ۱۲:۰۱
کد مطلب: 4088
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *