800
۰
/یادداشت/ سید مسعود شهیدی

عظیم ترین خطر در تحقیقات قرآنی مرحوم پرورش

مرحوم استاد پرورش در اولین سخنرانی خود در مجلس خبرگان ، مهمترین و حیاتی ترین موضوعی را که در تحقیقات قرآنی خود یافته بود و آن راعظیم ترین خطری می دانست که حکومت اسلامی را تهدید می‌کند، بیان کرد و آن این بود...
شهیدی
شهیدی
به گزارش شستون، به نقل از خبرگزاری تسنیم متن یادداشت سید مسعود شهیدی با عنوان " تزکیه و تصفیه قدرت" که به بهانه سومین سالگرد رحلت استاد پرورش منتشر می شود، به شرح ذیل است:

در اولین سال پیروزی انقلاب ، مجلس خبرگان  ، برای  تدوین قانون اساسی جدید تشکیل شد و  مجموعه ای از نخبگان علما و اندیشمندان انقلابی  کشور با انتخاب مردم  ، برای تدوین و تصویب قانون اساسی جدید که طرح  کلان نظام اسلامی وارزش های آن بود گرد هم آمدند .  در اولین روزها و اولین جلسات ،  مقرر شد هریک از نمایندگان ، طی نطقی کوتاه و خلاصه، اصلی ترین و مهمترین یافته ها و  دیدگاه های خود  در مورد حکومت ، کلیّت قانون اساسی و ارزش های حاکم بر نظام اسلامی را برای طرح شدن در کمسیونها بیان کند  ، استاد پرورش  جزء اولین کسانی بود که به بیان نظر خود پرداخت . او طی اولین سخنرانی خود در مجلس خبرگان ، مهمترین و حیاتی ترین موضوعی را که در تحقیقات قرآنی خود یافته بود و آن راعظیم ترین خطری می دانست  که حکومت اسلامی را تهدید میکند    بیان کرد  ، . استاد پرورش طی سالها  تفکر و تدبر در مجموعه ای از آیات قرآن و احادیث و تبادل نظر با بزرگانی همچون علامه طباطبائی ، شهید بهشتی و شهید مطهری، اطمینان یافته بود که بزرگترین  تهدید برای نظام اسلامی  ، فساد اقتصادی مسئولین و اطرافیان آنها است و در صدد بود با  برجسته کردن آن  و راه علاج آن در قانون اساسی ، از وقوع آن پیشگیری کند. او تلاش کرد  در شرائطی که هنوز فساد اقتصادی مسئولین بروز و ظهوری نداشت و نگرانی کسی را بر نمی انگیخت ، توجه همگان را به این خطر  جلب نماید و  اصولی از قانون اساسی را به آن اختصاص دهد .  او  در روز های پایانی مجلس خبرگان نیزبار دیگر در سخنرانی دیگری این مهم را تبیین کرد وبازهم  تأیید و تحسین علمای بزرگ مجلس را برانگیخت و موجب اضافه شدن اصول دیگری به پیش نویس قانون اساسی شد . به مناسبت سومین سالگرد رحلت آن معلم قرآن ، خلاصه ای ویراستاری شده از این دو سخنرانی ، برای قدر دانی از تلاشهای بزرگانمان در تدوین قانون اساسی و یاد آوری پشتوانه های قرآنی این قانون ، تقدیم مسئولین محترم کشور ، دوستان وشاگردان استاد میگردد :
نائب رئیس ( شهید ) بهشتی :  آقای پرورش بفرمائید.
(مرحوم  )پرورش :  بسم الله الرحمن الرحیم.  مطالبی را در زمینه پیش نویس قانون اساسی باید مطرح کنم که در این وقت مختصر نمیگنجد، لذا فقط عناوین آنها نظیر ادبیات پیش نویس، مساله حاکمیت، مساله مالکیت و مسأله ارتش  را عرض میکنم و اگر در آینده فرصتی شد به استحضار خواهم رساند، اما به اعتبار اینکه امروز قرار شد فقط بحث پیرامون مسائل کلی باشد و وارد جزئیات نشویم بنابراین  در مسأله حاکمیت مطالبی را به استحضار میرسانم.  اصولا برخورد اسلام با قدرت،  از سه مرحله میگذرد.  مرحله اول مرحله ای است که اسلام قدرت را در دست یک نظام جبار و خناس و طاغوتی میبیند و با تمام وجودش میکوشد که این قدرت را که همان قیافه زور است از دست او بگیرد که این مرحله ، اخذ قدرت است و آیات زیادی در قرآن کریم مشعر به این معناست."  فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْکُفْرِ "  ."  وَما لَکُم لا تُقاتِلونَ فی سَبیلِ اللَّهِ وَالمُستَضعَفینَ    "  و از این قبیل آیات خیلی زیاد است که  مرحله گرفتن قدرت است. مرحله دوم، مرحله ایست که وقتی اسلام آن قدرت را از دست نظام جابر گرفت، در این مرحله قدرت را در وجودش کانون میدهد و آن را پالایش میکند و در حقیقت مرحله دوم مرحله تزکیه و تصفیه قدرت است که باز آیات زیادی در قرآن کریم هست، مثلا وقتی پس از فتح مکه خداوند به پیامبر میفرماید « إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ  وَرَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجًا  فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ کَانَ تَوَّابًا »  اینجا مرحله تصفیه قدرت است و باز در سوره احزاب میفرماید « وَأَوْرَثَکُمْ أَرْضَهُمْ وَدِیَارَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ وَأَرْضاً لَّمْ تَطَؤُوها وَکَانَ اللَّهُ عَلَی کُلِّ شَیْ‌ءٍ قَدِیراً "  و وارث گردانیدیم شما را بر زمین و سرزمینها و اموال و زمینی که در آن زمین گام ننهاده اید و خداوند بر هر چیزی تواناست.
در این جا میبینیم که پیامبر در اوج قدرت است یعنی قدرت اقتصادی به اعتبار اموال و قدرت انسانی و خلاصه در اوج قدرتهای مختلف سیاسی ، نظامی و اقتصادی است، اینجا بلافاصله مؤلفه های قدرت را که همان اطرافیان قدرت هستند و احتمال هرگونه سوء استفاده از این قدرت در موردشان وجود دارد ،  مورد خطاب قرار میدهد و خطاب به خود پیامبر میگوید    « : یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُل لِّأَزْوَاجِکَ إِن کُنتُنَّ تُرِدْنَ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا وَزِینَتَهَا فَتَعَالَیْنَ أُمَتِّعْکُنَّ وَأُسَرِّحْکُنَّ سَرَاحًا جَمِیلًا .   » ای پیامبر  هم اکنون که تو وارث شدی بر سرزمینها، بر اموال و بر تمام سیستمهای نظامی و اقتصادی و اجتماعی ، این مؤلفه های ، قدرت که اطراف تو اند ممکن است ازقدرت  تو سوء استفاده کنند ، به آنها بگو  اگر قصد دارند در کنار این قدرت ، زینت دنیا و زخارف دنیا را طلب کنند، بگو بیایند طلاق بگیرند و بسلامت مرخصشان کن.  اینجا مرحله تزکیه و تصفیه قدرت است . مرحله سوم، مرحله پخش قدرت است به تمام مردم .  شاید در هیچ یک از مکاتب بشری این چنین ، با قدرت برخورد نشده .  عالیترین مکاتب و نظامها این است که میگوید قدرت را از دست جابر و طاغوت میگیرم و خودم را هم احیاناً تزکیه میکنم ولی قدرت رابه ملت نمی دهم، خودم به عنوان قیم ملت ، قدرت را  در دست میگیرم و  آن را در محدوده ی نظام نگه میدارم.  اسلام اینطور نیست، در اسلام قدرت را از دست نظام جابر میگیرد و در خودش کانون میدهد، تمرکز میدهد و تصفیه و تزکیه میکند و بعد قدرت را بین مردم پخش میکند .  این مرحله سوم که در اسلام ویژگی منحصر به فرد دارد و در هیچ مکتبی دیده نمی شود باید در قانون اساسی مورد توجه عمیق واقع شود  چون  این مرحله ی سوم  اگر محقق شود  قدرت دارد  از هر نوع انحراف و کژی در درون نظام اسلامی و دربین  مسئولین جلوگیری کند . این مرحله ، مرحله ایست که قدرت  تزکیه شده ، به جمعیت مؤمنین که  در دایره اسلام قرار دارند برای مقابله با فساد، واگذار شده .  باز آیات قرآن دراین مورد زیاد است "  کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ  اصل امربمعروف و نهی از منکر،  یکی از اصول مسلّم اسلام و قرآن است . این اصل به مردم حق می دهد و حتی تکلیف میکند  که هر کجا تخلف و فسادی در مسئولین دیدند وارد میدان شوند و نهی کنند . این را اسلام به عنوان یک نیرو و قوه به رسمیت شناخته در حالیکه در پیش نویس قانون اساسی  ، از مسأله امر به معروف و نهی از منکر یادی نشده، یعنی  از قوه ملت ، که اسلام، در مرحله سوم ، قدرت تصفیه شده را به آنان واگذار میکند و  اینچنین حسابشده و دقیق حاکمیتی را برای ملت به رسمیت میشناسد، متأسفانه یادی نشده است.
این سه مرحله ، یعنی نگاهی که اسلام بر اساس قرآن و روایات ،به قدرت دارد و آن را از سه مرحله میگذراند  باید کاملا  در حاکمیت ملی و حاکمیت ملت مورد توجه قرار گیرد.  متأسفانه در پیش نویس قانون اساسی ، در بخش حاکمیت ملی ، آنجا که سه قوه یاد شده  یعنی قوه مقننه، قوه مجریه و قوه قضائیه، از این قوه ی عظیم ملت هیچگونه یادی نشده است و اگر ما دیدیم  در گذشته با وجود  سه قوه  که در قانون اساسی  بود  باز  آنگونه نظام و مسئولینش به انحراف و فساد و خود کامگی کشیده شد ند ، علتش این بود که قوه ملت در صحنه نبود و جریان نداشت تا  این قوه ی جاری و عظیم بتواند آن دستگاه هائی را که قدرت به آنها واگذار شده بود یعنی قوه مقننه، قوه مجریه و قوه قضائیه را همیشه در حالت نظافت و پاکی نگهدارد.  بنابراین ذکر این مسأله در  قانون اساسی یک ضرورت قطعی است .  والسلام.
استاد پرورش  در زمان بسیار محدود جلسه ، با دور اندیشی ، دو محور اساسی مورد نظر خود  را مطرح کردند  که امروزپس از سی و پنج سال  ،  مسأله اول و خطر اول  کشور و نظام  ما است و آن خطر ،  دنیاطلبی ، فساد  و اشرافی گری  مسئولین واطرافیان و خانواده های آنها است .  ایشان با استناد به آیات قرآن   برضرورت طرد بی اغماض دنیاگرایان از صحنه مدیریت و مسئولیت کشور تأکید نمودند  و راه مقابله با این پدیده خطرناک  را  قدرت دادن به مردم ، برای حضور در صحنه ی نظارت بر مسئولین  و امر به معروف و نهی از منکر دانستند  . ایشان نه تنها  وجود قوای سه گانه و دستگاه های نظارتی آنها را برای ریشه کن کردن فساد مسئولین کافی ندانستند بلکه نفوذ تدریجی فساد در این دستگاه ها را  مورد تأکید قرار داده  ، مصون ماندن این سه قوه  از فساد را هم در گرو  حضور قدرتمند مردم در صحنه امر به معروف و نهی از منکر دانستند که این ، نگاهی نو و هوشمندانه به فریضه امر به معروف و نهی از منکر بود که متأسفانه هنوز هم به درستی ترویج و تبیین نمی شود . وقتی باندها و شبکه های فساد ، تبدیل به قدرتی می شوند که در قوای سه گانه و دستگاه های نظارتی و حراستی  نفوذ میکنند و حکومتی دردرون حکومت تشکیل می دهند  ، تنها قدرت مردم است که می تواند با حضور دائمی در صحنه ، به یاری  ولایت و یاری مسئولان متعهد و انقلابی آمده ، دست های فاسد را از صحنه مدیریت کشور قطع کند . استاد پرورش این توفیق و افتخار را داشت که در مجلس خبرگان و در شرائطی که هنوز فساد اقتصادی مسئولین قابل باور نبود ، اولین کسی بود که با صراحت و دور اندیشی به مقوله ی فساد اقتصادی مسئولین پرداخت و پرچم مبارزه با فساد اقتصادی را برافراشت واین حرکت و این برداشت قرآنی او مورد تأیید و تحسین علماء بزرگ مجلس واقع شد . حمایت همه جانبه بزرگان مجلس سبب شد اصل هشت  قانون اساسی به موضوع امر به معروف و نهی از منکر اختصاص یابد و در آن اصل تأکید شود  مردم وظیفه دارند در قبال فسادهائی که در دولت مشاهده میکنند  امر به معروف و نهی از منکر کنند  . اهمیت این اصل زمانی آشکارتر میگردد که بدانیم امروز  برخی از مراکز مصلحت سنجی و قانون گزاری با صراحت اصرار دارند دست مردم را از  صحنه نظارت بر مسئولین کوتاه کرده و حتی اطلاع یافتن مردم از ثروت و در آمد و حقوق مسئولین را ممنوع کنند .  استاد پرورش در یکی از آخرین جلسات مجلس خبرگان نیز هنگام بحث پیرامون موضوع بررسی ثروت مسئولین ، بار دیگر خطر فساد مالی کارگزاران نظام  را به طور شفاف تر مطرح کرد ند که  ، آن نطق نیزدر اینجا  تقدیم  می گردد تا ضمن بزرگداشت یاد آن عزیز، بر ضرورت تقویت این تفکر قرآنی و عملی شدن این اصول قانون اساسی تأکید گردد :
نایب رئیس (شهید بهشتی) : آقای پرورش بفرمائید.
مرحوم پرورش : سلام علیکم ،  بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین . به یک مساله باید کاملا توجه داشت و آن اینکه اصولا بین قدرت و غرور رابطة نزدیکی هست ،مخصوصاً  اگر قدرت، قدرت اقتصادی شود ، به دنبالش ، خود آرائیها ، خودخواهیها و غرورها برای فرد قدرتمند و آن مؤلفه های قدرت ( اطرافیان ) ایجاد میشود و این یک اصل اسلامی هم هست که ما می بینیم پیشوایان و رهبران مذهبی ، شدیداً عمال و کارگزارانشان را به این نکته توجه میدادند که ما از شما حساب میخواهیم و در نهج البلاغه مخصوصاً امیرالمؤمنین (ع) بارها به عمالش می فرمود  برای حسابرسی آماده باشید.
برای اینکه توجه کنیم به اهمیت این اصل ، می بینیم آنجائی که قدرت به دست مسلمین می افتد و شخص پیامبر(ص) در قله ی هرم قدرت قرار می گیرد ،  قرآن کریم در سورة مبارکه احزاب  ،  میفرماید :  : وَأَوْرَثَکُمْ أَرْضَهُمْ وَدِیَارَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ وَأَرْضاً لَّمْ تَطَؤُوها  .شما را وارث بر زمینها و سرزمینها و اموالی کردیم ، سرزمینهائی که اصلا در آن گام ننهاده بودید . که این ، مرحله اخذ قدرت است  ، یک چنین قدرت عظیمی در دست مسلمین قرار گرفته  و در رأس مخروط و قلّه هرم قدرت ، شخص پیامبر (ص) قرار دارد و به طور طبیعی اطرافیان او ،  به قدرت نزدیک اند . شخص رسول (ص)   معصوم است ، اما بیش از هر کس مؤلفه های این قدرت که اطرافیان رسول (ص) هستند احتمال سوءاستفاده از قدرت را دارند یعنی زنان و فرزندان پیامبر  .  مؤلفه های قدرت یک قدرتمدار ، که منسوبین و اطرافیان او هستند ، قدرت سوء استفاده از این قدرت عظیم اجتماعی و اقتصادی را دارند.  از این جهت شما می بینید بلافاصله بعد از این آیه   ، که توجه دادن به اخذ قدرت است ، قرآن کریم از تصفیه قدرت و ازخطر فساد مؤلفه های قدرت که همان وابستگان و نزدیکان قدرت اند سخن میگوید و میفرماید: : یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُل لِّأَزْوَاجِکَ إِن کُنتُنَّ تُرِدْنَ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا وَزِینَتَهَا فَتَعَالَیْنَ أُمَتِّعْکُنَّ وَأُسَرِّحْکُنَّ سَرَاحًا جَمِیلًا .
ای کسی که در رأس این هرم قدرتی، اگر زنان تو میخواهند در کنارتو که  بر قلّه  قدرت تکیه زده ای و تمام نیروی مسلمین در اختیار تو قرار گرفته است  اراده ی  بهره برداری و سوء استفاده و دنیاگرائی و خود آرائی  داشته باشند ،  به آنها بگو بیائید به نیکوئی طلاقتان دهم تا به راهی که می خواهید  روید.
قرآن بلافاصله پس از این آیه به دلیل اهمیت موضوع ، نزدیکان قدرت و مؤلفه های قدرت را  مستقیما  مورد خطاب قرار می دهد  و ابتدا  راه نجات را به آنها نشان می دهد : وَ إِنْ کُنْتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الدَّارَ الْآخِرَةَ فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِناتِ مِنْکُنَّ أَجْراً عَظِیماً .، هر کدام از شماها در مقابل خدا و رسول  خاضع هستید، فروتن هستید ، و هدفتان قیامت است و از این قدرت نمیخواهید سوء استفاده کنید و حاضرید به زندگی ساده پیامبر اکتفا کنید ،خداوند برایتان اجر عظیم قائل  است .  به دلیل خطیر بودن موضوع ، قرآن به این تذکر اکتفا نمیکند  ،و در پایان آیه ، با لحن تهدید آمیز  خطاب   به آنها  می گوید :  یَا نِسَاءَ النَّبِیِّ مَن یَأْتِ مِنکُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُّبَیِّنَةٍ یُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَیْنِ.یعنی اگر آلوده به فساد شوید مجازات و عذابی  دوبرابر مردم عادی در انتظار شما خواهد بود .
» چرا مجازات دو برابر ؟ چون شما منسوب به این  قدرت هستید و عملکرد شما بر اعتباراین مقام تأثیر می گذارد .  با توجه به این اصل  قرآنی ، پیشوایان دین ،از عمّال خود و نزدیکان خود حسابرسی  داشتند، امیرالمؤمنین (ع) از ابن جارود حسابرسی داشت، از ابن عباس داشت و حتی به یکی از کارگزارانش میگوید  من شنیده ام  سوء استفاده کرده ای و اموالی که اختصاص به یتیمان و دردمندان و مستضعفین دارد به نفع خودت برداشته ای، آماده حسابرسی باش که اگر چنین باشد با شمشیری که یک سر تو را به دوزخ خواهد برد، به سویت خواهم آمد .
مساله ی حسابرسی از مؤلفه های قدرت و اطرافیان  قدرت یک ضرورت حیاتی است . از آنجا که  در نظامهای جاهلی و جاهلیت شاهنشاهی  چنین فسادها و سوء استفاده ها زیاد بود و نمی خواهیم در نظام جدید شاهد چنین مسائلی باشیم ،  وجود چنین اصلی در قانون اساسی که  به مؤلفه های قدرت به ویژه همسران و فرزندان  قدرتمندانی همانند رهبر  یا اعضای شورای رهبری و یا  رئیس جمهور و نخست وزیر هیچ گونه مجال خود آرائی و دنیاگرائی ندهد ، بسیار، بسیار ضروری است  .
صبح در کمیسیون ، جناب خزعلی جمله ای را از حضرت علی علیه السلام در نهج البلاغه خطاب به مالک اشتر خواندند که بسیار روشنگر است ، به دلیل اهمیت موضوع ، تقاضا میکنم خودشان اینجا تشریف بیاورند و آن مطالب را مجدداً اینجا هم قرائت بفرمایند.
نایب رئیس (شهید بهشتی) - آقای خزعلی بفرمائید.
(آیت الله) خزعلی ـ
بسم الله الرحمن الرحیم   دو فراز از عهدنامه ی علی علیه السلام به مالک اشتر را نقل میکنم یکی راجع به خاصان و نزدیکان حکّام و والیان، دیگری راجع به خود والیان است که صبح خوانده نشد.
معیار این است که ای مالک در جاهائی که مظان خیانت وجور است پیشگیری کن.
"  ثُمَّ انْظُرْ فِی أُمُورِ عُمَّالِکَ فَاسْتَعْمِلْهُمُ اخْتِبَاراً، وَلَا تُوَلِّهِمْ مُحَابَاةً وَأَثَرَةً، فَإِنَّهُمَا جِمَاعٌ مِنْ شُعَبِ الْجَوْرِ وَالْخِیانَةِ. "  این عمال تو و اطرافیان تو مرکز جور و خیانتند . برای پیشگیری از جور و خیانت آنها ، دستوری که  میدهم اعمال کن. آنها را از صاحبان بیوت صالحه و کسانی که قدمت در اسلام دارند ، با روح اسلام آشنا هستند انتخاب کن « وَ تَوَخَّ مِنْهُمْ أَهْلَ التَّجْرِبَةِ وَالْحَیاءِ، مِنْ أَهْلِ الْبُیوتَاتِ الصَّالِحَةِ، وَالْقَدَمِ فِی الْإِسْلَامِ الْمُتَقَدِّمَةِ، فَإِنَّهُمْ أَکْرَمُ أَخْلَاقاً، وَأَصَحُّ أَعْرَاضاً، وَأَقَلُّ فِی الْمَطَامِعِ إِشْرَاقاً  "  .
» از نظر روانی باید پخته  باشند، قواعد و دستورات اسلام را در جان خود یافته باشند و از دودمانی باشند شریف ودارای شرافتهای اعتباری، شرافتهای انسانی، اخلاقی . کسانی که در مهد اخلاق و دین رشد یافته باشند . با وجود تمام این خصوصیات  ، « ثُمَّ تَفَقَّدْ أَعْمَالَهُمْ » به اعمالشان نظارت و رسیدگی کن  " وَابْعَثِ الْعُیونَ مِنْ أَهْلِ الصِّدْقِ وَالْوَفَاءِ عَلَیهِمْ، »  ، خبرگزارانی از اهل صدق  ، بازرسانی از اهل صدق و وفاء، بر آنها بگمار ، وارسی کنندهای راستگو که هیجان آنها را برنینگیزد، اگر سوابقی با کسی دارند علیه او عمل نکنند، فقط برای حق عمل کنند . « فَإِنَّ تَعَاهُدَکَ فِی السِّرِّ لِأُمُورِهِمْ حَدْوَةٌ لَهُمْ عَلَی اسْتِعْمَالِ الْأَمَانَةِ، وَالرِّفْقِ بِالرَّعِیة  " . این وارسی  پنهانی کارگزاران ،  وادارشان میکند بر حفظ امانت و رعایت حقوق مردم . « وَتَحَفَّظْ مِنَ الْأَعْوَانِ » از  عمّالت بترس، خودداری کن یعنی مراقبشان باش « فان أَحَدٌ مِنْهُمْ بَسَطَ یدَهُ إِلَی خِیانَةٍ  " اگر یکی از آنها دستش آلوده شد ، « ثُمَّ نَصَبْتَهُ بِمَقَامِ اَلْمَذَلَّةِ وَ وَسَمْتَهُ بِالْخِیَانَةِ وَ قَلَّدْتَهُ عَارَ التُّهَمَةِ  »  او را به پایگاه خواری نصب کن و نام خائن بر اوبنه و گردن بند تهمت برگردنش بیفکن تا برای همه و همه جا به این جرم شناخته شود.
این مربوط به خود عمّال که ریشه ی جور و خیانت اند . اما خاصّان و محرمان راز (مشاوران ) . در آنها است استبدادو استیثار (  تبعیض طلبی ) . در آنها است، تطاول و تجاوزبه حقوق مردم  .  ریشه این شرور را بکن، دست اینها را نگذار بازشود  ، اگر دست خیانت آنها به مالی دراز شد  « اجْتَمَعَتْ بِهَا عَلَیهِ عِنْدَکَ أَخْبَارُ عُیونِکَ » که اخبار بازرسان و گزارش آنان مطلب را تأیید کرد « اِکْتَفَیْتَ بِذَلِکَ شَاهِداً » اینجا دیگر بیّنه نمیخواهد ، چون این بازرسان  افراد صادق و اهل وفا بودند همین کافی است «، فَبَسَطْتَ عَلَیهِ الْعُقُوبَةَ فِی بَدَنِهِ » . عقوبتت را در بدنش فرو بریز ،  یعنی او را کیفربده ، « وَأَخَذْتَهُ بِمَا أَصَابَ مِنْ عَمَلِهِ واخذته» آنچه به دست آورده از او بگیر  « ثُمَّ إِنَّ لِلْوَالِی خَاصَّةً وَ بِطَانَةً فِیهِمُ اِسْتِئْثَارٌ وَ تَطَاوُلٌ وَ قِلَّةُ إِنْصَافٍ فِی مُعَامَلَةٍ فَاحْسِمْ مَادَّةَ أُولَئِکَ " ، اسباب و ریشه این استیثار ( تبعیض طلبی )، استبدادو تطاول خواص به مال مردم و کم انصافی آنها در معامله با مردم را بکن « بِقَطْعِ أَسْبَابِ تِلْکَ اَلْأَحْوَالِ "  ، خاصه ، اطرافیان و خویشان نزدیکت  .  "وَ لاَ تُقْطِعَنَّ لِأَحَدٍ مِنْ حَاشِیَتِکَ وَ حَامَّتِکَ قَطِیعَةً  "   . به آنها  قطعه زمینی مده ، « وَ لاَ یَطْمَعَنَّ مِنْکَ فِی اِعْتِقَادِ عُقْدَةٍ تَضُرُّ بِمَنْ یَلِیهَا مِنَ اَلنَّاسِ » زمینی را هم که ممکن است با مردم شریک شوند، مده . « فِی شِرْبٍ أَوْ عَمَلٍ مُشْتَرَکٍ یَحْمِلُونَ مَئُونَتَهُ عَلَى غَیْرِهِمْ  » . زیرا آنها چون فرزند والی هستند ، چون از نزدیکان صاحب قدرت اند    ، بیشتر از دیگران از آب برای زمینشان  استفاده میکنند و در لارویی قنات ، مؤونه را  بر دیگران تحمیل  میکنند ، نگذار چنین شود. "  فَیَکُونَ مَهْنَأُ ذَلِکَ لَهُمْ دُونَکَ وَ عَیْبُهُ عَلَیْکَ فِی اَلدُّنْیَا وَ اَلْآخِرَة " .اگر چنین شد ، سود این کار برای آنها  است،  ولی  عیب دنیا و آخرت برای تو باقی می ماند .  مگذار از قدرتت استفاده کنند.
این برای جلوگیری از استبداد و تطاول و بی انصافیها است  تا قدرت و ثروت در خدمت مردم  باشد نه در خدمت  حاشیه نشینان قدرت تا از آن سوء استفاده کنند . بر  اساس همین مبانی است  که، این اصل ارزنده ی اسلامی ، برای درج در قانون اساسی پیشنهاد شده است  .
پس از این دو سخنرانی اصل صد و چهل و دو قانون اساسی که مربوط به بررسی ثروت مسئولین است با رأی بسیار بالا به تصویب رسید . امروز که 37 سال از تاریخ تصویب این اصل قانون اساسی  برای پیشگیری از فساد اقتصادی مسئولین و خانواده های آنها گذشته باید پرسید چرا شاهد فساد های کلان در خانواده برخی مسئولین بوده و هستیم و چرا برخی  از مسئولین  علنا از اینگونه مفسدین دفاع می کنند و حقوق های صدها میلیونی و پاداشها و وامهای میلیاردی و پورسانت ها و رشوه ها را قانونی می دانند . چرا آقازاده ها ی برخی مسئولین بربیت المال چنگ انداخته اند و به جای دستگیر شدن در اولین مرحله خطا ، در آخرین مراحل خیانت و خطا که کار از کار گذشته دستگیر می شوند  . آیا خلأ های قانونی موجود ، راه را بر این افراد هموار نکرده و موجب گسترش فساد نشده ؟ . اگر چنین است  آیا مجلس شورای اسلامی ، با مشاهده تجربیات گذشته ، برای تکرار نشدن مفاسد نزدیکان و خانواده های مسئولین ،  قوانین روشن و صریح و پیشگیرانه ای تصویب کرده است ؟.
در پایان این نوشته ، چه خوب است ببینیم  استاد پرورش که در آغاز  انقلاب اینگونه علیه مفاسد اقتصادی سخن گفته و زمینه ساز تصویب برخی از اصول قانون اساسی برای مقابله با فساد شده  آیا خود توانسته در میدان عمل و آنجا که  بر کرسی قدرت قرار گرفته ، به  آموزه های قرآنی   وفادار بماند و دامان خویش را از آلودگی به مفاسد اقتصادی پاک نگاه دارد ؟. خاطرات  زیادی از  پاکدستی ، ساده زیستی و آخرت گرائی این معلم قرآن نقل شده  که در این مقال نمی گنجد ، لذا ، فقط به ذکر  یک نمونه که می تواند درسی برای مدیران و مسئولان کنونی باشد اکتفا می شود  . آخرین مسئولیت رسمی  استاد پرورش ، ریاست مؤسسه فرهنگی اکو بود . این مؤسسه چون وابسته به سازمان اکو و یک مؤسسه منطقه ای است ، حقوقش به صورت دلار از سوی صندوق آن سازمان به افراد پرداخت می شد . حقوق ایشان به عنوان رئیس ،  پنج هزار دلار در ماه تعیین شده بود .  روزی ایشان   ، مبلغ هفتاد و پنج هزار دلار به حساب مجمع جهانی اهل بیت (ع) واریز کردند .  وقتی  سؤال شد این مبلغ از کجا است ، گفتند این مبلغ تمام حقوقی است که تاکنون سازمان اکو به من پرداخته است و مایل نبودم از آن در زندگیم استفاده کنم  . این مرد متقی ، در مقام یک مدیرعالیرتبه نظام ، استفاده از این حقوق رسمی را که  به طور  قانونی از سوی یک سازمان منطقه ای به ایشان پرداخت می شد ، خلاف مرام و مکتب خود و  دون از شأن و شخصیت خود دانسته از آن چشم پوشیدند .  درود و رحمت خداوند بر او و امثال او ، که اندیشه شان و زندگی شان قرآنی است ، در مسند  وکالت و ریاست و وزارت ، وسوسه های دنیاگرائی و دنیا طلبی نمیتواند   به بیراهه شان ببرد و تا آخر ، به آئین پاکدستی و ساده زیستی امام و رهبرشان وفادارمی مانند .
انتهای پیام/
پنجشنبه ۲ دی ۱۳۹۵ ساعت ۱۰:۰۹
کد مطلب: 4512
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *