800
۰

وقتی یک خواب به بی‌قراری‌های یک مادر شهید پایان داد

شهید «حسن اعتراف» چهارم خرداد ۱۳۶۷ در شلمچه به شهادت رسید، پیکرش مدت‌ها در منطقه بر جا ماند و پس از تفحص، در گلزار شهدای روستای «اصفهانکلاته» تابعه شهرستان گرگان به خاک سپرده شد.
وقتی یک خواب به بی‌قراری‌های یک مادر شهید پایان داد
به گزارش شستون؛ به نقل از  باشگاه خبرنگاران جوان، مادر شهید «حسن اعتراف» نقل می‌کند: «پنج ماه بود که از پسرم خبری نبود. پدرش تمام بیمارستان‌ها را به امید خبری از او جستجو کرده بود. شبی به خواب من آمد و خبر بازگشتش را داد.» در ادامه متن کامل این خاطره را می‌خوانید.
شهید «حسن اعتراف» بیستم تیر ۱۳۴۷ در روستای «مجن» از توابع شهرستان شاهرود به دنیا آمد.
پدرش قنبر، خواربار فروش بود و مادرش «صغرا» نام داشت. تا چهارم متوسطه در رشته برق درس خواند.
وقتی یک خواب به بی‌قراری‌های یک مادر شهید پایان داد
شهید «حسن اعتراف»
وقتی یک خواب به بی‌قراری‌های یک مادر شهید پایان داد
شهید «حسن اعتراف»
سال ۱۳۶۵ ازدواج کرد و صاحب یک پسر شد. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت، چهارم خرداد ۱۳۶۷ در شلمچه به شهادت رسید، پیکرش مدت‌ها در منطقه بر جا ماند و پس از تفحص، در گلزار شهدای روستای «اصفهانکلاته» تابعه شهرستان گرگان به خاک سپرده شد.
وقتی یک خواب به بی‌قراری‌های یک مادر شهید پایان داد
شهید «حسن اعتراف» در روز اعزام به جبهه حق علیه باطل
وقتی یک خواب به بی‌قراری‌های یک مادر شهید پایان داد
شهید «حسن اعتراف» در روز اعزام به جبهه حق علیه باطل
خاطره‌ای به نقل از مادر شهید اعتراف
مادر شهید اعتراف نقل می‌کند: «از خبر شهادت پسرم پنج ماهی بود که می‌گذشت، ولی هنوز پیکرش را برایم نیاورده بودند. گویا هنگام شهادت‌اش نتوانسته بودند پیکرش را در حاک عراق پیدا کنند، پدرش تمام بیمارستان‌ها را به امید خبری از او جستجو کرده بود، من در این مدت خیلی بیقرار بودم. شب و روز گریه می‌کردم. از خدا می‌خواستم یوسف گمگشته من را به آغوشم بازگرداند.
وقتی یک خواب به بی‌قراری‌های یک مادر شهید پایان داد
شهید «حسن اعتراف» به همراه رزمندگان در جبهه حق علیه باطل
یک شب بعد از بی‌قراری‌های فراوان به خواب فرو رفتم در خواب پسرم را دیدم که لباس زیبایی برتن دارد، ولی خیلی ناراحت است، با ناراحتی رو به من کرد و گفت: مادر جان چرا آنقدر بیقراری می‌کنی؟ چرا مثل دیگر مادران شهید رفتار نمی‌کنی؟ آرام باش من به زودی به دیدارت می‌آیم. از فردای آن شب من دیگر بیقراری نکردم و به خدا توکل کردم. دو ماه بعد پیکر پسرم را برایم آوردم.»
وقتی یک خواب به بی‌قراری‌های یک مادر شهید پایان داد
روز تشییع پیکر مطهر شهید «حسن اعتراف»
وقتی یک خواب به بی‌قراری‌های یک مادر شهید پایان داد
روز تشییع پیکر مطهر شهید «حسن اعتراف»
منبع: فارس
انتهای پیام/
شنبه ۱۰ مهر ۱۴۰۰ ساعت ۱۱:۴۴
کد مطلب: 23681
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *