فتنه ۸۸، نگاهی به فراتر از مرزها |بخش۴ و پایانی
اعتراف غربیها به بهرهگیری از فرصت فتنه ۸۸ برای تکرار اغتشاشات مشابه در ایران
9 دی 1396 ساعت 8:14
بررسی اسناد منتشر شده در منابع غربی نشان میدهد فتنه ۸۸ تأثیر زیادی بر محاسبات کشورهای غربی برای تشدید تحریمها علیه ایران داشته و آنها تلاش کردهاند از تشدید تحریمها برای تکرار اغتشاشات مشابه فتنه استفاده کنند.
به گزارش شستون، به نقل از خبرگزاری فارس- بررسی اسناد و تحلیلهای منتشر شده در منابع غربی نشان میدهد اغتشاشات پس از دهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری ایران در سال 1388، اثرات زیادی بر ذهن تصمیمگیران آمریکایی و کشورهای غربی برای وضع شدیدترین تحریمهای اقتصادی گذاشته است.
نگاهها به ایران قبل از انتخابات
نگاهی به تحلیلهای محافل کارشناسی و رسانهای آمریکا قبل از انتخابات 88 نشان میدهد آمریکاییها در آن زمان ایران را در اوج اقتدار ارزیابی میکنند.
به عنوان مثال، مرکز مطالعات بینالمللی دانشگاه «امآیتی» در تحلیلی آوریل سال 2009 (فروردین 1388) درباره موقعیت منطقهای ایران مینویسد:
«ایران امروز، نسبت به هر زمان دیگر از هنگام انقلاب اسلامی، بازیگر قویتری در منطقه است. تهران، تا اندازه زیادی رهبر جهان اسلام شناخته میشود. ایران، علیرغم سیاستهای آمریکا در زمینه تحریم، تهدید نظامی و انزوای سیاسی، جنگ 8 ساله با عراق، آشوب در افغانستان (که دو میلیون پناهنده را راهی این کشور کرد)، فروپاشی شوروی و ناآرامی در شوروی سابق در نزدیکی مرزهایش و برخی گامهای نادرست خودش در عرصههای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی به این جایگاه دست پیدا کرده است. علیرغم پیشبینیهای مکرر درباره فروپاشی فوری ایران این کشور، قدرتمند، نسبتاٌ دموکراتیک و از نگاه مردمش مشروع به نظر میرسد.»
در چنین شرایطی پیشنهادها و گزینههای مختلفی برای مقابله با ایران و کاستن از دستاوردهای منطقهای این کشور در آمریکا مطرح و پیگیری میشود، اما تقریباً هیچ سیاستی برای فشار بر تهران و تغییر رفتارش کارگر نمیافتد.
ایران در آغاز عصر اوباما
دولت اوباما، در سال 2009 در شرایطی روی کار میآمد که «جورج دبلیو بوش»، رئیسجمهور قبلی دهها برنامه برای ارتباطگیری با مخالفان ایرانی را آغاز کرده و صدها میلیوندلار برای بیثبات کردن اوضاع داخلی ایران اختصاص داده بود.
مطابق برخی آمارها، کنگره آمریکا تنها بین سالهای 2005 تا 2009 (1384 تا 1388) بیش از 400 میلیون دلار بودجه برای برنامههای جنگ نرم وزارت خارجه آمریکا در قبال ایران اختصاص داد.
علاوه بر این، «سیمور هرش»، روزنامهنگار تحقیقی آمریکا 7 جولای 2008، حدود یک سال قبل از انتخابات ریاستجمهوری ایران در روزنامه نیویورکر گزارش داد دولت بوش دستور آغاز «عملیاتهای مخفیانه در ایران» با هدف ثباتزدایی از این کشور را صادر کرده و کنگره با درخواست بودجه 400 میلیون دلاری او در این راستا موافقت کرده است. این عملیاتهای مخفیانه، دامن زدن به اختلافهای قومیتی در ایران و حمایت از «سازمانهای مخالف» با حکومت ایران را شامل میشد.
تغییر محاسبات درباره ایران
به اذعان خود آمریکاییها در زمان حضور اوباما در قدرت هیچکدام از این سیاستها و سایر اقدامات برای فشار بر ایران موفقیتی در تغییر رفتار این کشور به دست نیاورده بودند، اما تنها چند ماه بعد بود که بحران داخلی ایران و اغتشاشات پس از دهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری این محاسبات درباره ایران و شکستناپذیری این کشور را تغییر داد.
روزنامه والاستریتژورنال، 27 ژوئن 2009، دو هفته بعد از شروع اغتشاشات در ایران در تیتر خود نوشت: «آمریکا، ناآرامیهای ایران را فرصتی برای کاهش دستاوردهای منطقهای این کشور میبیند.»
این روزنامه نوشت:
«مقامهای دولت اوباما و متحدان این کشور در خاورمیانه در حال بررسی این موضوع هستند که با سرمایه گذاری بر روی بحران سیاسی ایران، دستاوردهای راهبری تهران در سرتاسر منطقه را از بین ببرند.
یکی از حوزههای اصلی که آمریکا در این راهبرد در حال تکمیل آن را به بوته آزمون خواهد گذاشت، سوریه خواهد بود که نقش مهمی در کمک به تهران برای تسلیح گروههای حماس و حزبالله دارد.
کارشناسان امور راهبردی آمریکا اکنون در حال ارزیابی این موضوع هستند که آیا ناآرامیهای داخلی ایران، رهبران این کشور را وادار خواهد کرد تا حمایتها از این سازمانها را کنار بگذارند و به جای آن بر خاموش کردن مخالفان داخلی متمرکز شوند یا خیر.
در مقابل برخی از کارشناسان امور راهبردی آمریکا از این نگران هستند که رهبران ایران ممکن است به خاطر احساس ضعف در مسائل داخلی عملیات برونمرزیشان را گسترش دهند تا قوی به نظر برسند.
باراک اوباما از مدتها پیش تمایلش را برای از بین بردن اتحاد نظامی و اقتصادی بشار اسد با تهران ابراز کرده است. این موضوع می تواند به با ثبات کردن لبنان و پیشبرد فرایند صلح اسرائیل ـ فلسطین کمک کند.
کاخ سفید در همین راستا در هفته جاری تصمیم گرفت سفیر آمریکا در دمشق را بعد از وقفهای 4 ساله به سوریه برگرداند؛ اقدامی که دستکم تا اندازهای ناشی از افزایش امیدواری واشنگتن به این موضوع است که بیثباتی داخلی ایران بتواند اسد را به بازنگری در اتحادش با تهران وادار کند.
دیپلماتهای آمریکایی و خاورمیانه میگویند بیثباتی داخلی ایران میتواند به آمریکا برای پیش بردن وسیعتر طرح صلح اعراب و اسرائیل هم کمک بکند.
کارشناسان مسائل راهبردی در آمریکا قبل از انتخابات ریاستجمهوری 12 ژوئن در ایران تا اندازه زیادی موقعیت ایران در سر تا سر منطقه را رو به افزایش می دیدند که این ناشی از کنار رفتن صدام حسین در عراق و طالبان در افغانستان بود.
باز شدن راه اعمال تحریمهای گزنده
در تحلیلهای آمریکاییها، اکنون آشکارا امیدواریهایی هم درباره امکان حرکت به سمت وضع تحریمهای اقتصادی شدید علیه ایران دیده میشد. به عنوان مثال، روزنامه کریستینساینسمانیتور، 4 ژانویه 2010 (14 دیماه 1388) به نقل از کارشناسان ارشد مسائل ایران به دولت اوباما پیشنهاد میدهد که با توجه به آسیبپذیر شدن ایران در اثر بحرانهای پساانتخاباتی، این کشور را هدف تحریمهای گزنده و سخت اقتصادی قرار دهد.
«شهرام چوبین»، کارشناس مسائل ایران در اندیشکده کارنگی به این روزنامه گفت:
«ایران، الان به دو شکل [در برابر تحریمها] آسیبپذیرتر است، اولاً تظاهراتها و درگیریهای خیابانی از اواخر ماه ژوئن به این معنا است که بخشی از جامعه ایران، حکومت را مقصر هر گونه تحریم جدید خواهد دید.
دوم اینکه، اکنون سپاه پاسداران بر بخشهای متنوعتری از اقتصاد ایران کنترل دارد و این باعث میشود که سپاه، هدف بزرگتری باشد و بتوان آن را به نحو دقیقتر هدف تحریم قرار داد.»
در همان زمان مقامهای دولت اوباما در گفتوگو با نیویورکتایمز در روز 2 ژانویه 2010 (12 دیماه 1388) آشکارا اعلام میکنند اغتشاشات خیابانی را فرصت مناسبی برای فشار بر ایران در موضوع هستهای و اعمال تحریمهای جدید میبینند.
این روزنامه مینویسد:
«همزمان با تشدید فشارها روی اوباما برای پشتیبانی از ضربالاجلش درباره پیشرفت دیپلماتیک با ایران، دولت او میگوید ناآرامیهای داخلی و مشکلات غیرمنتظره در برنامه هستهای تهران، سران این کشور را در برابر تحریمهای جدید و فوری آسیبپذیر میکنند.
در حالی که چندین دور تحریم در طول سالهای گذشته، ایران را از ادامه فناوریهای هستهایش منصرف نکرده، یک مقام دولت آمریکا که در تدوین سیاستها در قبال ایران نقش دارد میگوید 'امیدواری ما این است که مشکلات فعلی [ایرانیها] پنجرهای در اختیارمان قرار میدهد تا برای اولین بار تحریمهایی را وضع کنیم که میتواند ایرانیها را درباره اینکه برنامه هستهایشان با توجه به هزینههایش مقرون به صرفه نیست، به تأملی دوباره وادار کند.'»
دیالکتیک تحریم-اغتشاش
در چنین شرایطی دولت اوباما به این نتیجه رسید که اولاً بسترهای بینالمللی برای اعمال تحریمهای شدید اقتصادی علیه ایران مهیا است و ثانیاً اینکه پس از وضع چنین تحریمهایی، دیالکتیک تحریم-اغتشاش مدلی عملی است که میتوان هر زمان از آن برای ایجاد شکاف میان حاکمیت و مردم، تشدید اختلافات داخلی و جلوگیری از مرگ جریان فتنه استفاده کرد.
اولین اخبار درباره تحرکات جدید دولت اوباما را «والاستریتژورنال» افشا کرد. این روزنامه از تشکیل جلسهای محرمانه در روز 9 اکتبر 2009 (برابر با 17 مهر 1388) در مقر خزانهداری آمریکا خبر میداد که به «اجلاس کشورهای همفکر» علیه ایران معروف شد.
این جلسه به ابتکار «اشتوارت لوی»، مقام ارشد خزانهداری آمریکا برگزار میشد و هدف از آن بررسی راهکارهای ایجاد اجماع جهانی جهت وضع تحریمهای شدید اقتصادی علیه ایران، در پرتو اغتشاشات پس از انتخابات بود.
والاستریتژورنال نوشت:
«شرکتکنندگان در این نشست میگویند وزارت خزانهداری به طور ویژه در این جلسه هشت حوزهای که واشنگتن احساس میکند تهران در آنها آسیبپذیر است را مشخص کردند. این حوزهها عبارتند از: قطع دسترسی ایران به پروژههای بنزین، جریمههایی علیه شرکتهای بیمه ایران، طر حهای برای قطع توانایی ایران در استفاده از خدمات کشتیرانی بینالمللی و کمپینهایی جدید برای فلج کردن بخش بانکی ایران.»
نمایندگان هفت کشور صنعتی موسوم به گروه 7 (کانادا،فرانسه، آلمان، ایتالیا، ژاپن، انگلستان و آمریکا)، عربستان سعودی، امارات، استرالیا و کره جنوبی یازده کشور شرکتکننده در این نشست مخفیانه بودند؛ چین و روسیه، به عنوان دو کشور متحد ایران و بیمیل به تشدید تحریمها به این جلسه دعوت نشدهاند، اما والاستریتژورنال از قصد «هیلاری کلینتون»، وزیر خارجه وقت دولت اوباما برای همراه کردن آنها خبر داده است.
تلاشهای دیپلماتیک دولت اوباما چند ماه بعد به بار نشست و آمریکا اعضای شورای امنیت سازمان ملل متحد را متقاعد کرد در تاریخ 9 ژوئن 2010 (19 خرداد 1389) به قطعنامه شماره 1929 برای وضع شدیدترین و بیسابقهترین تحریمهای اقتصادی علیه ایران رأی مثبت بدهد.
«سوزان رایس»، نماینده وقت آمریکا در سازمان ملل متحد، پس از تصویب این قطعنامه که بخشهای سوخت، بیمه و بانکی ایران را هدف قرار میداد آن را «قویترین و جامعترین نظام تحریم در جهان» خواند. قطعنامه 1929، علاوه بر این، در ماهها و سالهای بعد، زیربنای حقوقی بخش اعظمی از شبکه تحریمهای موثر مالی و اقتصادی علیه ایران را فراهم آورد.
سلسله تحریمهای اتحادیه اروپا
به فاصله کوتاهی بعد از تصویب این قطعنامه بود که اتحادیه اروپا برای اولین بار، خارج از چارچوب تحریمهای سازمان ملل اقدام به اعمال چندین دور تحریمهای اقتصادی مستقل علیه ایران کرد.
پیش از سال 2010، سیاست اتحادیه اروپا برای اجرای تحریمها علیه ایران تا اندازه زیادی محدود به اجرای تحریمهای هدفمندی بود که سازمان ملل از سال 2006 به بعد علیه ایران وضع کرده بود و این اتحادیه هرگز به صورت مستقل، اعمال تحریم علیه ایران را در دستور کار قرار نداده بود.
اولین دور تحریمهای اتحادیه اروپا، 26 جولای 2010، در قالب «تصمیم شورای اروپا» اعلام شد. عنصر اصلی این تحریمها، منع سرمایهگذاری اروپا در بخش نفت و گاز ایران و ممانعت از تأمین تجهیزات، فناوریها، منابع مالی و ارائه کمکهای مورد استفاده برای تصفیه، اکتشاف و تولید گاز طبیعی مایع (LNG) ایران بود.
اتحادیه اروپا بعد از آن هم چندین دور تحریم برای جلوگیری از واردات، خرید و حمل و نقل نفت علیه ایران تصویب کرد.
15 مارس سال 2012 شورای اروپا دستورالعملهای لازم را به بزرگترین شبکه پیامرسانی مالی جهان موسوم به «جامعه جهانی ارتباطات مالی بین بانکی یا «سوئیفت» برای قطع ارتباط با 25 بانک ایرانی که در فهرست تحریمهای اتحادیه اروپا قرار داشتند، داد. این اقدام باعث میشد توانایی کشورهای دیگر برای مبادله مالی با ایران بیش از پیش محدود شود.
تحریمهای یکجانبه آمریکا
کنگره آمریکا هم بعد از تصویب قطعنامه 1929، چندین دور تحریمهای سختگیرانه و یکجانبه را علیه بخشهای مختلف اقتصاد ایران به تصویب رساند. «طرح جامع تحریمها، پاسخگویی و عدم سرمایهگذاری ایران 2010» (سیسادا) یکی از این طرحها بود که در تاریخ 1 جولای 2010 با امضای اوباما به قانون تبدیل شد.
این قانون تحریمی شرکتهایی که بیش از 20 میلیون دلار در بخش نفت و گاز ایران سرمایهگذاری کنند یا سالانه بیش از 5 میلیون دلار در سال بنزین به ایران بفروشند، را مشمول مجازاتهای سنگین میکرد.
اعتراف غربیها به هدف تحریمها
هدف آمریکا و کشورهای غربی درباره اینکه بعد از فتنه 88 به مقوله تحریمها به عنوان یک سرمایه اجتماعی برای ایجاد اغتشاشات مشابه آن سال، جهت براندازی نظام ایران یا تغییر ماهیت و شخصیت آن مینگرند چندان پنهان نمانده است.
اولین و علنیترین اعتراف در این زمینه را یک مقام اطلاعاتی آمریکا در گفتوگو با روزنامه واشنگتنپست 12 ژوئن 2012 مطرح کرد. او علناً گفت که هدف تحریمهای آمریکا علیه ایران، ایجاد نارضایتی عمومی در این کشور و ساقط کردن نظام این کشور است. هر چند واشنگتنپست بعداً چندین بار تیترش را عوض کرد و در نهایت به نقل از این مقام نوشت: «ایجاد خشم عمومی یکی از اهداف تحریمهای آمریکا علیه ایران است»، با گذشت زمان شواهد بیشتری در این زمینه آشکار شدند.
اکتبر سال 2012 (مهرماه سال 1391)، تظاهراتهای پراکنده و کمبسامد در تهران به دلیل بحران ارزی نور امید را در دل غربیها درباره به بار نشستن تحریمها زنده میکند و آنها بیشترین اظهارات علنی را درباره اینکه در اندیشه تکرار فتنه 88 و تغییر حکومت یا تغییر محاسبات و رفتار ایران هستند، مطرح میکنند.
«ویکتوریا نولاند»، سخنگوی وقت وزارت خارجه آمریکا، 4 اکتبر در پاسخ به سوالی درباره اعتراضات در تهران درباره جهش نرخ ارز میگوید: ««از دید ما معنای این (اعتراضات) فشارهای بینالمللی بیامان و موفقیتآمیزی است که همگی ما داریم به اقتصاد ایران وارد میکنیم. تحریمها در حال نفوذ عمیق و عمیقتر به اقتصاد ایران هستند و این عامل مهمی در راستای تلاش برای تغییر محاسبات رهبران ایران است.»
چند روز بعد، روزنامه گاردین (7 اکتبر 2012) از «فیلیپ هاموند»، وزیر دفاع وقت انگلیس نقل کرد فشارهای تحریمها علیه ایران را بایستی تا سر حد تهدید سرنگونی حکومت بالا برد تا ایران پس از تهدید بقایش وادار به تغییر رفتار شود.
گاردین نوشت:
«اظهارات هاموند صریحترین چراغ سبز از طرف یک مقام غربی برای تشدید تحریمها با هدف بالا بردن مشقات اقتصادی در خیابانهای تهران برای ایجاد آشوبها و مخالفتهای «تهدیدکننده رژیم» است.
لحن تند اخیر هاموند در شرایطی مطرح شده که ارزش واحد ارز ایران دائماً در حال سقوط است.
هاموند گفت شواهد آشکاری وجود دارند مبنی بر اینکه تحریمهای فعلی با ضربه زدن به اقتصاد ایران و بر هم زدن وحدت در میان مقامات این کشور اثرات خود را بر جای گذاشتهاند. تصویر ارائه شده توسط وی درباره سیاست های تحریمی که قرار است تا آستانه سرنگونی رژیم ایران پیش برده شوند، نشان دهنده واقعیت جدیدی درباره هدف تحریمها است اگرچه او اصرار میورزد که قرار نیست آنها دولت را ساقط کنند.
هاموند گفت: صحبتهاتی درباره تحریم عمومی مبادلات تجاری ایران و همچنین قطع دسترسیهای باقی مانده ایران به کانالهای بانکی بینالمللی وجود دارند. ما قطعاً میتوانیم مشقتها را خیلی بیشتر بکنیم. تنها چیزی که ممکن است رژیم را به تحرک وادارد هنگامی است که آنها برای بقایشان تهدید احساس کنند. در صورتی که سطح فشارهای اقتصادی به حدی برسد که به طور بالقوه بتواند مخالفت و آشوبهای بالقوه در خیابانهای تهران برای تهدید رژیم ایجاد کند، آنها ممکن است روششان را تغییر دهند.»
یک سند محرمانه از ایمیلهای افشا شده «هیلاری کلینتون» هم حاوی واقعیتهای بیانگری در همین زمینه است. در این سند که مربوط به 17 فوریه 2010 است و 31 آگوست 2015 (9 شهریورماه 1394) از ردهبندی محرمانه خارج شده «سیدنی بلومنثال»، از نزدیکان «هیلاری کلینتون» و یکی از نفرات دخیل در شکلدهی به تصمیمات او تحریمها را ابزاری مفید برای «کمک به مخالفان ایران» توصیف کرده است.
او در آن ایمیل خطاب به کلینتون نوشته دادن پیشنهاد مذاکره به ایران، و در همان حال اعمال تحریمهای سختگیرانه علیه این کشور روشی است که اختلافات داخلی در ایران را تشدید کرده و به مخالفان هم کمک میکند.
«بلومنثال» نوشته است: «پیش بردن مذاکره در کنار تحریم باعث تشدید اختلافات داخلی، در هر جایی که باشد، میشود. دراز کردن دست دوستی و در همان حال تکان دادن چماق، فضای مانور دیپلماتیک و سیاسی را به روی ایران میبیند. اگر ایران دست دوستی را پس بزند، استفاده از چماق توجیه میشود. اینکه همزمان با اجرای تحریمها گفته شود راه دیگر باز است، روشی سودمند است. با این روش، آسیبی که به ایران میرسد، نتیجه انتخابی است که خودش کرده. این روش به مخالفان هم کمک میکند.... مخالفان، عامل جدیدی در معادلات مربوط به ایران هستند که باید آنها را در سطح سیاسی و اخلاقی در نظر گرفت.»
انتهای پیام/ M
کد مطلب: 9819
آدرس مطلب: https://shastoon.ir/report/9819/اعتراف-غربی-ها-بهره-گیری-فرصت-فتنه-۸۸-تکرار-اغتشاشات-مشابه-ایران