800
۰
یادداشت/

دل نوشته های غمکین فقر و نداری

در دنیایی که اغنیا سیر و فقرا گرسنه می خوابند،درد و دل کودک سراوانی از تنگ دستی پدر تا فیش های نجومی می گوید.
فقر
فقر
به گزارش شستون، م. گودرزی طی یک یادداشتی نوشت: من دختر بچه سراوانی هستم که تا کنون وزیر نیرو را ندیده ام اما بزرگش می دانم و می خواهم با او از دلتنگی های پدرم سخن بگویم. دیشب که پدرم به خانه آمد غمگین بود اما غرورش اجازه نمی داد از سختی های زندگیش بگوید. آخر, آخرین باری که با صاحبخانه مان حرف زده بود، به روز قبل بر می گشت. حرف هایی ناگفته از لبانش داشت سرریز می شد. دیروز چیزی نگفت اما بدجور دلش از تنگد ستی اش گرفته بود، بدجور دلش تنگ انسانی بود که یکبار اور را با صدایی آرام صدا بزند و با او به درد و دل بپردازد، شاید از اولین روز تولدش تا کنون درد و حرف برای گفتن بسیار داشت. در همین حوالی و فکرها بود که مادرم صدایش کرد و چه مشتاقانه جوابش را داد شاید منتظر بود تا کسی همچون مادرم بر دیواره قلبش بکوبد و بگوید سلام خوش آمدی و چه به موقع آمدی، آمدی تا مانند گذشته مرحم درد هایم باشی. در مورد پدرم همین قدر را بدانید که حاصل جست و جوی شبانه روزیش کفاف زندگیمان را نمی دهد او مردی است که در میان تلنگر زمان حدود 40سالگی است اما سنش به مانند پنجاه یا شصت سال می نماید. او هیچ گونه مدرک تحصیلی ندارد و تنها مدرکش عشق به خانواده اش است. از کودکی به خاطر مسائل مالی خانواده اش کار کرده و هر گز از اینکه یک کارگر ساده  است خجالت نکشیده و این موضوع را از کسی پنهان نکرده است. آقای چیت چیان می گویند فاصله سراوان تا جایی که شما زندگی می کنید زیاد است نمی دانم چقدر راه است ولی همین قدر می دانم که با پای پیاده نمی توان به دیدار شما آمد. من سوالی از شما داشتم می خواستم بدانم منظور از قبض های نجومی چیست، چرا هر بار ماموری به درب خانه مان می آید و نگاهی به کنتور های برق می اندازد دل پدرم می لرزد. من نمی دانم نجومی چسیت و چرا در سراوان همگی از فیش های نجومی برق واهمه دارند. من فقط می دانم این فیش ها قطعا توانسته دل پدرهای ما کودکان سراوانی را بلرزاند، من می دانم این فیش ها پدیده ای هستند که طی چندسال اخیر بروز کرده است. آقای چیت چیان چند صباحی است که ما شب ها از ترس رقم های نجومی برق، اتافمان با نور مهتاب روشن است و ما شب ها زودتر از هرساعتی می خوابیم تا تاریکی اتاق مایه شرمساری پدرم نشود. شب ها زوتر از هرساعتی می خوابیم تا با پناه بردن به پتو از سرمای خشک این فصل از هوا در امان باشیم اخر ما سهمیه نفتمان را می فروشیم تا بتوانیم قبض های خود را پرداخت می کنیم. آقای چیت چیان آیا خانه شما هم اینگونه است، یعنی شب و تاریکیش زودتر از هر جای دیگر به خانه تان می آید؟؟؟؟؟؟؟ عرق شرم پدرم برایم غم انگیز است هر وقت از او درخواستی دارم و او می گوید صبر کن تا یارانه واریز شود اما وقتی سرماه هم می شود با قبض آب، برق و کرایه خانمان حتی سایه آن پول به خانمان نمی رسد. من نمی دانم فیش های نجومی که مدام از رسانه ها از آن نام می برند چیست و چه رابطه ای با قبض های نجومی دارد اما این را به خوبی می فهمم دل خانواده من و بسیاری از خانواده های مرزی سراوان درد دارد. درد داریم از اینکه منظور از اختلاس در کشور را نمی فهمیم نمی دانیم اصلا چیست و درک نمی کنیم چرا بعضی از آدم ها پول های زیادی دارند که بعدها معلوم می شود مال خودشان نیست اما ما به امید یارانه هستیم که آن هم هرزگاهی از ترس قطع شدن آن توسط دولت دلمان می لرزد. آقای وزیر دل کوچک ما کودکان با هر گردش کنتور می لرزد ، او شماره می اندازد و ضربان قلب ما به شماره می افتد. آقای وزیر شما را ندیده ام اما از شما می خواهم وضعیت این استان و شهرستان را با نگاهی ویژه مد نظر داشته باشید چون ما هنوز نمی دانیم پول های نجومی چیست.هنوز برایمان هضمش سنگین است که چرا خانه ما همانند خانه های دیگر شب هایش روشن نیست. در آخر به یاد داشته باشید: شب هایمان سرد است  شب هایمان تاریک است شب هایمان طولانی است     انتهای پیام/1319
شنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۵ ساعت ۰۹:۴۳
کد مطلب: 5744
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *