800
۰

سخنان افراد گرفتار در دام ماهواره

شما را به خدا قسمتان مي دهم، ماهواره ها را جمع کنيد! زندگي ام در حال نابودي است… جوان ۲۵ ساله در حالي اين جملات را به زبان مي آورد بغضش ترکيد و....
rheshsh
rheshsh
به گزارش شستون،برخي از داستان هاي واقعي که در خانواده ها اتفاق افتاده است اشاره مي کنيم تا تلنگري باشد براي خانواده هايي که خواهان خريد ماهواره و آوردن اين مار سمي به خانه خودهستند تا شايد از اين کار خود صرف نظر کنند، البته بايد بدانيد که ماهواره فارغ از باورهاي مذهبي منجر به كاهش و تلطيف اثرات مخرب مفاهيمي همچون خيانت ، روابط جنسي آزاد و بي قيد و شرط ، طلاق و جدايي، ايستادگي در برابر والدين و قوانين خانواده در ذهن مخاطب ، و برداشت غلط از مضاميني همچون آزادي زنان يا برابري زن و مرد در جامعه مي شود.
تماشاي ماهواره عامل طلاق يک زوج جوان شد
 زن جوان نفس عميقي کشيد و افزود: چند ماه ديگر هم گذشت و منصور روز به روز نسبت به مسائل اعتقادي و تعهدهاي زناشويي مان بي تفاوت تر مي شد تا اين که فهميدم با زن ديگري نيز ارتباط برقرار کرده است.
تماشاي يکي از شبکه هاي ماهواره اي که فيلم ها و سريال هاي خانوادگي را پخش مي کرد، باعث شد تا آتش به زندگي ام بيفتد و شوهرم را از دست بدهم.
من خودم از همسرم خواستم تا يک دستگاه ماهواره بخرد و تصور مي کردم با اين وسيله سرگرم خواهم شد، اما اعتراف مي کنم که اشتباه کرده ام.
زن جوان در مرکز مشاوره پليس خراسان رضوي افزود: با ورود ماهواره به زندگي ام، شوهرم در مدت کوتاهي تغيير کرد و توجه بيش از حد او به فيلم هايي که در آن خيانت همسران به همديگر عادي جلوه داده مي شد، آزارم مي داد.
من پس از گذشت ۶ ماه از شوهرم خواستم اين دستگاه لعنتي را از جلوي چشمانم دور کند ولي او زير بار نرفت و کم کم به ديدن فيلم هاي بي محتوا و مبتذل اعتياد پيدا کرد.
روزي که فهميدم همسرم با زني نامحرم ارتباط مخفيانه برقرار کرده است خيلي دلم گرفت و از او به دليل اين کار خطا توضيح خواستم. شايد باورتان نشود مردي که روزهاي اول زندگي مان ابراز عشق و علاقه مي کرد، خيلي راحت سعي داشت کارهاي خودش را مانند آن چه از فيلم هاي کثيف ياد گرفته بود عادي نشان دهد و حتي به نوعي از حرف هايش متوجه شدم که دنبال هوس بازي و عياشي است.
تحمل اين وضعيت برايم خيلي دشوار بود و دوباره با شوهرم گفت وگو کردم و به او گفتم اگر به راستي قصد ازدواج مجدد داري مردانه حرف دلت را بگو و خودت را گناهکار نکن. اما منصور که شرم و حيا را در وجودش قرباني هوس هاي شيطاني خود کرده بود، به چشمانم خيره شد و خيلي بي شرمانه مرا با بازيگران چند فيلم شرم آور مقايسه کرد و از تيپ و قيافه ام ايراد گرفت.
شنيدن اين حرف ها برايم خيلي شکننده بود و مدتي تحت نظر يک مشاور قرار گرفتم تا اگر ايراد و ضعفي دارم برطرف شود اما افسوس که منصور در بيراهه هوس هاي خودش سردرگم شده بود و هيچ نتيجه اي نگرفتم. من به پيشنهاد يکي از دوستانم تصميم گرفتم از شوهرم انتقام بگيرم و با اين تفکر احمقانه متاسفانه با پسر جواني که براي تنظيم و نصب دستگاه ماهواره به خانه ما رفت و آمد مي کرد ارتباط برقرار کردم و . . . .
نمي دانم چرا زندگي ام اين چنين از هم پاشيد و به جايي رسيد که ديگر من و منصور راه برگشتي نداريم.
رفتن حيا درخانه با ماهواره
روز به روز بدتر و بهانه گيرتر مي شد. من و شوهرم واقعا نمي دانستيم با اين بچه ناسازگار چه کار کنيم و تصور مي کرديم او نسبت به خواهر کوچکش حسادت مي کند به همين خاطر برايش هديه و کادوهاي زيادي مي خريديم، اما هيچ نتيجه اي نگرفتيم تا اين که چند روز قبل فهميدم او با پسري جوان ارتباط تلفني دارد
با روشن شدن اين واقعيت تلخ سرم سوت کشيد و دنيا جلوي چشمانم تيره و تار شد. شيرين که متوجه شده بود فهميده ام مرتکب چه اشتباهي شده است و فکر مي کرد مي خواهم تنبيهش کنم به طور مرموزانه اي ناپديد شد و غيبت ۱۰ ساعته او قلب من و شوهرم را به درد آورد.
نمي دانم چرا دختر ۱۱ ساله ام...؟. پس از اظهارات زن جوان دختر بچه ۱۱ ساله اش در گفت وگو با کارشناس اجتماعي کلانتري ۱۸ مشهد اظهار داشت: تا قبل از تولد خواهر کوچولويم بابا و مامان من را خيلي دوست داشتند و در کنارشان مي خوابيدم.
 اما آن ها خيلي چيزها را رعايت نمي کردند و وقتي مي ديدم به همديگر ابراز محبت و علاقه مي کنند احساس بسيار بدي نسبت به هردويشان پيدا مي کردم و عذاب مي کشيدم.
من حتي از نوع لباس پوشيدن بابا و مامانم در خانه بدم مي آمد و وقتي که آن ها فيلم هاي زشت ماهواره اي تماشا مي  کردند خيلي ناراحت مي شدم. بابا و مامان نمي دانستند که من ديگر بزرگ شده ام و فکر مي کردند هنوز هم بچه هستم. شيرين پس از مکث کوتاهي افزود: از مدتي قبل با برادر همکلاسي ام که ۱۷ ساله است دوست شدم و روزي که مامانم متوجه شد چه اشتباهي کرده ام از خانه فرار کردم ولي چون نمي دانستم کجا بايد بروم توي يک پارک نشسته بودم و گريه مي کردم که پليس مرا پيدا کرد و... .
شيطان آرام
شما را به خدا قسمتان مي دهم، ماهواره ها را جمع کنيد! زندگي ام در حال نابودي است… جوان ۲۵ ساله در حالي اين جملات را خطاب به ماموران کلانتري طرقبه مي گفت که بغضش ترکيده بود. او در ميان  هاي هاي گريه ادامه داد: زن ۴۵ ساله اي را که به اتهام رابطه و مواد مخدر دستگير کرده ايد مادر زن من است اما همسرم نيز مانند مادرش و به تقليد از فيلم هاي ماهواره اي زندگي را براي من به جهنمي سوزان تبديل کرده است ديگر نمي توانم او را با اين گونه وضعيت بدحجابي تحمل کنم.
دختر محجبه اي که ۳ سال قبل با او ازدواج کردم اکنون مروج بي بند و باري شده است و افکار شيطاني او عذابم مي دهد.وقتي با او آشنا شدم مانند من در دانشگاه تحصيل مي کرد و دختري با حيا و با حجاب بود اما چون پدرش کارگر ساده اي بود آن ها در يکي از شهرک هاي حاشيه اي مشهد زندگي مي کردند و من به خاطر اين که خانواده ام با ازدواج ما مخالفت نکنند، يک واحد آپارتمان ۵۰ متري در يکي از نقاط معروف مشهد برايشان خريدم و بدين ترتيب آن ها به محل جديد اسباب کشي کردند و ما با هم ازدواج کرديم. چند ماه بعد با اصرار مادرزنم و به خاطر اين چشم و هم چشمي  که همسايگان مجتمع «ماهواره» داشتند آن ها هم متاسفانه ديش ماهواره را پشت بام منزل نصب کردند.
مدتي بعد مادرزنم با تبليغات واهي «لاغري» به کلاس هاي بدنسازي رفت و از داروهايي که براي لاغري در ماهواره تبليغ مي شد استفاده کرد اما چند ماه از اين ماجرا نگذشته بود که متوجه شد به داروهاي مذکور معتاد شده است از آن روز به بعد و با راهنمايي يکي از دوستانش که در کلاس هاي بدنسازي با او آشنا شده بود به مصرف «شيشه» روي آورد و براي تامين مخارج مواد مصرفي اش با فروشنده «شيشه» رابطه داشت و بدين ترتيب پاي او به لانه هاي فساد باز شد که ماموران براي دومين بار او را دستگير کردند اما در اين ميان متاسفانه همسر من هم با تاثيرپذيري از فيلم ها و سريال هاي ماهواره اي ديگر نماز و روزه را کنار گذاشته و به زني بدحجاب و بي بند و بار تبديل شده است. در طول دوران نامزدي ۲ بار او را طلاق دادم اما هر بار با دخالت خانواده و بزرگ ترها و همچنين به اميد روزي که همسرم متوجه اشتباهاتش شود دوباره با هم ازدواج کرديم و اين بار سوم است که براي آخرين بار او را به عقد خودم درآوردم اما باز هم مي بينيد که وضعيت اين زندگي با وجود شيطان آرامي مانند «ماهواره» هيچ تغييري نکرده است. شما را به خدا، اين شيطان هايي را که پشت بام «انسانيت» لانه کرده اند جمع کنيد!
انحراف شوهرم در قبال تماشاي شبکه هاي ماهواره هاي
به پدرم گفتم درست است که من و احمد با هم بزرگ شده ايم اما او حرکات و رفتار عجيبي دارد و بهتر است قبل از آن که جوابي بدهيد کمي تحقيقات کنيد. مادرم از شنيدن اين حرف ناراحت شد و پدرم نيز با لبخندي گفت: دخترجان، من يک سر و هزار سودا دارم و فرصت نمي کنم دنبال اين مسخره بازي ها بروم. براي همين هم بايد با پسرخاله ات که او را کاملا مي شناسيم ازدواج کني.
پس بهتر است لگد به بخت خودت نزني.زن جوان در مرکز مشاوره پليس خراسان رضوي افزود: در اين شرايط من و احمد ۷ ماه قبل با هم ازدواج کرديم اما حدسم درست از آب درآمد و روي خوش زندگي را نديدم چون بعد از گذشت يک ماه متوجه شدم شوهرم با دختري رابطه دارد و همچنين به هيچ قيمتي حاضر نيست دست از رفيق بازي بردارد و حمايت هاي مالي پدرش نيز او را آدم بي اراده و مفت خوري بار آورده است.
من از ترس پدرم چيزي نگفتم و تصور مي کردم به مرور زمان مشکلات ما حل خواهد شد ولي او اشتباهات زيادي کرده و در اين مدت واقعا آزارم داده است تا جايي که از خانه فراري شده ام.راستش را بخواهيد شوهرم تمام اوقاتي را که در خانه است به تماشاي فيلم هاي شرم آور بعضي از کانال هاي ماهواره اي يا سي دي هاي مستهجن مي گذراند و مرا نيز با تهديد و توسل به زور وادار مي کند که اين فيلم هاي شرم آور را نگاه کنم.
او از روابط زناشويي و زندگي مشترک نيز برداشت بسيار غلط، ناآگاهانه و ناشايستي دارد من در شرايطي هستم که نسبت به اين مرد احساس ترس عجيب و تنفر عميق پيدا کرده ام. مي خواستم کمي با مادرم درد دل کنم اما او هم منظورم را نفهميد و گفت: حيف از پسر خواهرم و اين زندگي مجلل! ديروز غروب از خانه فرار کردم و ديشب در خانه عمويم بودم. احمد که رد مرا پيدا کرده بود به آن جا آمد و تا جايي که مي توانست کتکم زد. از اين زندگي خسته شده ام و مي ترسم به خانه برگردم...
منبع: وبلاگ سلام لردگان
چهارشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۵ ساعت ۱۲:۲۰
کد مطلب: 5824
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *